اخبار نوشتاری و تصویری از ایران و مقاومت ایران و قیام آفرینان و کانونهای شورشی در سراسر میهن. اخبار سیاسی اجتماعی اقتصادی سرکوب و اختناق و زندانیان سیاسی. مقالات و گزارشات و تحلیل های سیاسی اجتماعی و اقتصادی بصورت نوشتاری و ویدئویی. ویدئوهای تاریخی فرهنگی هنری طنز و ... از سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران. https://www.besoyepirozi.com همه روزه در سایت های بسوی پیروزی و پاسارگاد سیتی

  • .
  • رهبری مقاومت
  • اخبار و گزارش
  • ویدئو خبرها
  • ویدئو کلیپ ها
  • رویدادهای تاریخی
  • مقالات و ادبیات
  • کتابخانه
  • سیاسی اجتماعی
  • اسناد و حقایق
  • روزها و یادها
  • .
  • برای کانون‌های شورشی
  • مقالات منتخب
  • مقالات ویژه
  • شعر و ادبیات
  • از انتشارات مقاومت
  • اجتماعی، اقتصادی
  • سیمای ایران فردا
  • سخن روز
  • محیط زیست
  • تحلیل و گزارش
  • بحرانهای سیاسی رژیم
  • بحرانهای درونی رژیم
  • رسانه های حکومتی
  • انقلاب مشروطه
  • شکنجه و شکنجه گر
  • قتل عام ۱۳۶۷
  • مقالات شما
  • زنان

«عَرّ و تیزِ» «لمپن پاسدار نفوذی آخوندها ایرج مصداقی» - عبدالعلی معصومی

  • Facebook
  • Twitter
  • LinkedIn
  • Pinterest
منتشر شده در 10 آبان 1399

عبدالعلی معصومی: «عَرّ و تیزِ» «لمپن پاسدار نفوذی آخوندها ایرج مصداقی» درباره دکتر منوچهر هزارخانی، وجدان تابناک فرهنگ و ادب ایران
وزارت اطلاعات این بار از طریق «نفوذی تشنه به خونِ» مجاهدین، دکتر هزارخانی را هم به باد حمله گرفت.

دکتر منوچهر هزارخانی
ایرج مصداقی، در مصاحبۀ با تلویزیون پاسدارنشان اینترنتی «میهن تی وی» در روز ۲۳مهرماه ۱۳۹۹، در «عرّ و تیز» و هرزه‌درایی پاسدار گونه و خامنه‌ای پسندانه‌یی، ضمن هرزه‌دراییهای همیشگی‌اش علیه رهبری مقاومت سرفراز ایران‌زمین و تمام ارزشهای به خون سرشتۀ سالیان سازمان مجاهدین، این بار دکتر منوچهر هزارخانی، «وجدان تابناک فرهنگ و ادب ایران، استاد نویسندگان» را به صُلّابه کشید و چهرۀ اهریمنی‌اش را که با روبندۀ مردمفریب «دشمن رژیم و منتقد مجاهدین» می‌پوشاند، یکبار دیگر، از پرده برون افکند و به مردم آگاه و داغدار و به پاخاستۀ ایران‌زمین فهماند که در لجن‌پراکنی و یاوه‌گویی و شیطان‌سازی از مجاهدین و شورا و رزمندگان آزادی، به‌ویژه پرچمداران پاکباز آن، مسعود و مریم رجوی، گوی سبقت را از همتای داخلی‌اش، پاسدار جنایتکار حسین شریعتمداری، نمایندۀ خامنه‌ای در «کیهان»، ربوده است.
چه نیکو گفته‌اند که: «از کوزه همان برون تراود که در اوست».
البته امروز وقتی از ایرج مصداقی صحبت می‌کنیم، زمانی است که پرونده او به‌مثابه نوچه لاجوردی برملا شده و همدستی او با بازجویان و دژخیمان و نقش او در نوشتن کتابهای کارنامه سیاه فاش شده است و دیگر ما با یک مجرم طرف هستیم که باید در مقابل عدالت قرار گیرد و حساب چند دهه جاسوسی و جنایت را پس بدهد. همان‌گونه که همکاران گشتاپو در فرانسه و نروژ و هلند و دیگر کشورهای اشغال شده در جنگ دوم جهانی در مقابل عدالت قرار گرفتند. البته این مزدور که بدرستی از چنین سرنوشت شومی وحشت دارد، بعد از افشاگری آقای ژورک دهن دریده‌تر از قبل به لمپنیزم هر چه بیشتری روی آورده است.
مقالۀ «دین مبین اسلام و کاریزمای شوم التقاط» در «وب سایت» «رَهیافته، از مجریان سیاست «سازمان اطلّاعات سپاه» (ساس)، وابسته به دربار خلیفۀ ارتجاع، در روز ۹خرداد۱۳۹۹، که در آن از سیاست جاری وزارت اطلاعات روحانی در خارج کشور و هزینه‌های کلان آن برای مزدورپروری انتقاد کرده بود، دلیل مضاعفی بر نفوذی بودن مصداقی بود و بار دیگر چهرۀ «مزدور تشنه به خون» از پرده بیرون افتاد و رنگ غلیظ پاسدارنشان آن کاملاً آشکار شد.
«رهیافته» در قسمتی از مقاله‌اش «تهدید اصلی نظام» را از آغاز تا اکنون «مجاهدین» یاد می‌کند و به‌نقل از خامنه‌ای می‌نویسد: «ایشان پس از غائلۀ بهمن۹۶ به‌روشنی گفتند که "پیاده نظام این غائله منافقین بودند". پس از غائله آبان۹۸ تأکید کردند: "در یک کشور خبیث (آلبانی) عدّه‌یی ایرانیِ وطن‌فروش جمع شدند و نقشۀ فتنه بنزین را ریختند» و اکنون نیز رهبری با صراحتی بیش از همیشه، نسبت به سربازگیری گستردۀ این دشمن خطرناک و موذی از "جامعۀ جوان" کشور هشدار می‌دهند. این هشدار نیز از واقعیّتی در کف جامعه برآمده است.
نویسندۀ امنیّتی دربار خلیفۀ ارتجاع در وحشت از گسترش روزافزون این پدیدۀ قیام‌آفرین و ساختارشکن می‌پرسد: «این که مجموعۀ آقای علوی (وزیر محترم «اطلّاعات») با کارهای شبانه‌روزی خود برخی توّابین منافقین، مانند سلطانی، خدابنده، عزّتی، حسینی، یغمایی، کریمدادی، مصداقی، پورحسین و... [را] استخدام کرده، با انرژی گذاری کلان و البتّه تأمین مالی، توّابین را به رویارویی روانی با خودِ منافقین می‌کشاند، بسیار عالیست، امّا آیا کافیست؟. . کافی نیست، چون در کفِ جامعه می‌بینیم که چطور جوانان ما در ابعادِ هزار هزار در تور شوم "کاریزمای رجوی" گرفتار شده، از یک دانشجوی درسخوان تبدیل به یک تخریبگر با مالیخولیای سلاح و بمب می‌شوند».
***
بعد از این خودزنی سایت «رهیافته»، مزدور نفوذی چهرۀ واقعی‌اش را بارز کرد و کم کم به رنگ بسیجی دهن گشاد و حسین شریعتمداری درآمد. این دگردیسی آشکار در در مصاحبۀ چهار و نیم ساعته‌اش با تلویزیونِ «مزدورنشانِ» «میهن. تی. وی» در روز ۱۰ژوئن۲۰۲۰، با لحنی چنان پرخاش جویانه به شماری از اعضای «شورای ملّی مقاومت ایران»، از جمله دکتر هزارخانی، یورش می‌برد که برخی از رجّالگان کهنه‌کار دربار خلیفۀ ارتجاع را هم انگشت به دهان می‌گذارد: «اگر جرأت دارید بیایید و دربارۀ نوشتۀ "رهیافته" بنویسید تا ببینید چه بر سرتان می‌آورم؛ تا مدالش کنم سر قبرتان بگذارم؛ مدال ننگ، مدال خفّت، مدال خواری، مدال بی‌شرفی، مدال بی‌حیایی، مدال وقاحت. شما که همه چیزتان را به مریم رجوی و مسعود رجوی فروختید، این را هم بفروشید. لحظه شماری می‌کنم که شما بنویسید».
او در درفشانیهای آخوند پسندش می‌گوید:
ـ «من مجاهدین را دشمن خلق می‌بینم»؛ «... من امروز فرقۀ رجوی را در میان جبهۀ خلق نمی‌بینم و آن را دشمن می‌بینم؛ ... آن چه از مجاهدین باقی مانده، چه در آلبانی و چه در جای دیگر تفاله‌یی بیش نیستند؛ «کانون شورشی در ایران دروغه، فتوشاپه، حقّه بازیه»؛ «همۀ مردم ایران از "فرقۀ رجوی" نفرت دارند».
خشم لجام گسیختۀ مصداقی در برابر کلّیت مجاهدین و شورا و مسئول شورا و اعضای آن به‌ویژه رهبران پاکباز مقاومت سرفراز ایران‌زمین ـ مسعود و مریم رجوی ـ در مصاحبه‌اش در شامگاه چهارشنبه ۲۳مهرماه ۹۹، با همان «میهن تی وی»پاسدارنشان نیز با شدّتی بیشتر ادامه می‌یابد. دکتر هزارخانی هم از این هَتّاکیهای خامنه‌ای پسند در امان نمی‌ماند: «یک عنصر خودفروخته مثل هزارخانی... هزارخانی امروز روشنفکر و نویسنده نیست، یک مزدور تمام عیاره؛ یک جیره‌خوار تمام عیاره؛ یک آشغال تمام عیاره، که در قبال پول فرقۀ رجوی هستند، یک مشت تفاله‌اند... این فرقۀ کثیف و پلید... رجوی دشمن مردم ایران؛ دشمن منافع ملی است... اعضای شورای ملی مقاومت یک مشت ابله مزدبگیر خودفروش و خودفروخته‌اند. ». .
این کلمات پاسدار جنایتکار نشان، تنها از جرثومۀ لجن پروری می‌تواند بیرون بیاید که در مکتب خون و شکنجه و تجاوز اوین دوران لاجوردی جلّاد خون‌آشام خمینی، پرورده شده باشد و از زادگان عقیدتی خمینی و لاجوردی چنین بیانی نسبت به پاکبازان جان شیفتۀ راه آزادی ایران‌زمین می‌زیبد.
این مسعود رجوی نیست که روزبه‌روز به انحطاط و قهقرا می‌رود، این «مزدور تشنه به خون» مجاهدین است که همراه و هماهنگ با شتاب مدینۀ «نازلۀ» خلیفۀ خون‌ریز ارتجاع در سراشیبی سقوط، نعره‌اش در دشمنی با پیشتازان مرگ بر کف رزم آزادی، گوش خراش‌تر می‌شود، و گرنه مسعود رجوی و مریم رجوی در تمام این سالهای خون‌سرشتۀ حکومت رجّالگان ولایت «وقیح»، جز پاکبازی و فدا و گذشتن از جان و خانمان در کارنامۀ زندگیشان به ثبت نرسانده‌اند.
حافظ شیداسخن چه خوش سرود:
چشم آلوده نظر، از رخ جانان دور است
بر رخ او نظر از آیینه پاک انداز
غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند:
پاک شو اوّل و پس دیده بر آن پاک انداز
یارت آن زاهد خودبین که به جز عیب ندید
دود آهیش در آیینۀ ادراک انداز
***
برای این‌که خوانندگان عزیز و نسل جوانی به عمق رذالت و خباثت این دست پرورده لاجوردی پی ببرند اجازه بدهید کمی در مورد شخصیت دکتر هزارخانی بنویسم.
دکتر هزارخانی در سال۱۳۱۳ در تهران متولد شد و بعد از پایان تحصیلات دبیرستانی به فرانسه رفت و تحصیلاتش را در رشته پزشکی و دوره تخصصی آسیب شناسی در دانشگاه مونپلیه به اتمام رساند. دکتر هزارخانی از بنیانگذاران «کنفدراسیون جهانی محصّلین و دانشجویان ایرانی» بود. او جزء ۱۳دانشجوی ایرانی بود که از سازمانهای دانشجویی فرانسه، انگلیس و آلمان در نشستی از ۲۶ تا۲۹ فروردین ۱۳۳۹ (۱۵تا ۱۸آوریل ۱۹۶۰)، به قصد تأسیس «کنفدراسیون محصّلین ایرانی در اروپا»، در شهر هایدلبرگ در آلمان غربی گرد آمدند و «کنفدراسیون» را پی نهادند.
او در آن زمان یکی از فعّالان «جامعۀ سوسیالیستهای ایرانی در اروپا» (از طرفداران خلیل ملکی) بود.
وی سال۱۳۴۶ به ایران بازگشت و در دانشکدۀ پزشکی تبریز در رشتۀ آسیب شناسی به تدریس پرداخت. در پایان سال تحصیلی به خدمت نظام رفت، امّا پس از بازگشت از خدمت، دانشگاه از پذیرش و تدریس مجدّد او به علّت پی بردن به فعالیت‌های سیاسی‌اش سر باز زد.
در پی آشنایی با صمد بهرنگی و علیرضا نابدل، هزارخانی در تبریز ماندگار شد و مدّتی نیز بدون استخدام رسمی در همین شهر به کار پرداخت. دوستان صمد بهرنگی که در تکاپوی انتشار مجلّه‌یی بودند از هزارخانی خواستند تا مقاله­‌یی برای انتشار در مجله بنویسد. "نقدی بر جهان‌بینی ماهی سیاه کوچولو" حاصل دوستی هزارخانی با صمد بهرنگی و همفکرانش است که در سال۱۳۴۷ در مجلۀ "آرش" منتشر شد» (ایران پدیا).
دکتر هزارخانی از بنیانگذاران «کانون نویسندگان ایران» نیز بود. کانون نویسندگان در اوّل اردیبهشت ۱۳۴۷ اعلام موجودیت کرد. امّا پس از دو سال فعالیت، از ادامۀ کار آن در سال۱۳۴۹ جلوگیری شد.
شش سال بعد دورۀ دوم فعالیت علنی «کانون» در اواخر سال۱۳۵۵ با تلاش دکتر هزارخانی و چند تن از اعضای قدیمی کانون آغاز شد. این دوره از فعالیت کانون تا تیرماه ۱۳۶۰ ادامه یافت و در این ماه پس از شدّت یابی اختناق و سرکوب، پاسداران به دفتر کانون در تهران یورش بردند و پس از تخریب و مصادرۀ اموال آن، از ادامۀ کار کانون جلوگیری کردند.
دکتر هزارخانی از اعضای مؤسّس «انجمن دفاع از آزادی مطبوعات» نیز بود که در ۲۶اسفند۵۷ (۱۷مارس۱۹۷۹) تشکیل شد.
وی هم­چنین از بنیانگذاران «کمیتۀ دفاع از حقوق زندانیان سیاسی» بود. این کمیته اندکی پس از شروع اعتصاب‌غذای زندانیان سیاسی در بندهای مختلف زندان قصر، در ۲۱ اسفند ۱۳۵۶، توسّط چند تن از نویسندگان و روشنفکران به کار آغاز کرد و تا پایان اعتصاب غذا، که یک ماه به طول انجامید، فعالیتّش را ادامه داد و همراه با این فعالیت «خبرنامه» یی هم در دفاع از اعتصاب‌غذای زندانیان سیاسی منتشر کرد. این کمیته خواستار آزادی بی‌قید و شرط کلّیۀ زندانیان سیاسی بود.
اعلامیۀ تأسیس و اعلام موجودیّت «کمیته» در دهم فروردین ۱۳۵۷ منتشر شد و اوّلین شمارۀ «خبرنامۀ» کمیته نیز با عنوان «بولتن کمیتۀ دفاع از حقوق زندانیان سیاسی ایران» در روز ۲۰فروردین۵۷ انتشار یافت. انتشار این خبرنامه، که روزانه بود، تا پایان اعتصاب غذا ادامه یافت.
***
لیستِ شماری از کتابهایی را که دکتر هزارخانی پیش از پیروزی انقلاب ۵۷ از زبان فرانسه به فارسی ترجمه و منتشر کرده است، در زیر می‌خوانید:
ـ «دربارۀ فلسطین»، تألیف ماکسیم رُدِنسون و ایزاک دویچر،
ـ «فلسطین مال کیست؟»، تألیف هانری کتّان و ادوارد عطیه،
ـ «دربارۀ ادبیّات»، تألیف گئورگی پله خانُف،
ـ «هنر و زندگی اجتماعی»، گئورگی پله خانف،
ـ ترجمۀ سه نمایشنامه از اِمه سِزِر
ـ نمایشنامۀ «تشنگی و گشنگی»، اثر اوژن یونسکو، که حدود پنجاه صفحه آن را جلال آل احمد ترجمه کرده بود، پس از درگـذشت آل احمد، دکتر هزارخانی مابقی کتاب را ترجمه کرد.
ـ معروفترین کتابی که دکتر منوچهر هزارخانی، پیش از خروج از ایران به فارسی برگرداند، کتاب «در دادگاه تاریخ»، اثر مِدوِدُف بود.
***
دکتر هزارخانی در مهرماه ۱۳۶۰ به شورای ملی مقاومت پیوست و اعلام پیوستگی او در نشریات همان زمان منتشر شده و همه می‌دانستند که پس از خارج شدن از ایران به‌طور تمام وقت برای شورا کار می‌کند و مدتی هم نماینده شورا در ایتالیا بود. او از اولین شمارۀ ماهنامۀ «شورا» ـ آبان۱۳۶۳ ـ با مقالۀ «مقاومت» با «شورا» به همکاری پرداخت. از اسفند ۱۳۶۳، سردبیری ماهنامۀ «شورا»، از سوی مسئول شورا به ایشان محوّل شد. این مسئولیت از شمارۀ ۶ و ۷ «شورا» (فروردین و اردیبهشت۱۳۶۴) تا آخرین شمارۀ دورۀ اوّل (شمارۀ ۵۳ ـ فروردین و اردیبهشت۱۳۶۸) و از شمارۀ «صفر» دورۀ دوّم (زمستان۱۳۷۰) تا آخرین شمارۀ دورۀ دوّم (شمارۀ ۱۴، تیرماه۱۳۷۴)، به عهدۀ ایشان بود.
***
پس از انتخاب خانم مریم رجوی به‌عنوان رئیس‌جمهور دوران گذار، توسط شورای ملی مقاومت و تشکیل کمیسیونهای شورا، مسئولیت «کمیسیون فرهنگ و هنر» شورا به دکتر هزارخانی محوّل شد که هم‌چنان این مسئولیت به عهدۀ ایشان است.
ـ سردبیری هفته نامۀ «ایران زمین» در اردیبهشت ۷۳ از سوی رئیس‌جمهور منتخب شورا، به دکتر هزارخانی واگذار شد.
***
دکتر هزار خانی علاوه بر ویراستاری تمام مطالب ماهنامۀ «شورا» و هفته نامۀ «ایران زمین»، سرمقاله‌ها و دهها مقاله و نقد سیاسی در «شورا» و «ایران زمین» نوشت. در نشریۀ «مجاهد» و سایت «همبستگی ملّی»، «یادداشتهای سیاسی» دکتر هزارخانی از الگوهای درس آموز و بسیار استادانۀ کوتاه و نغزنویسی به شیوۀ غیرقابل تقلید «سهل و ممتنع» سعدی‌وار است که در مجموعه‌یی زیر عنوان «یادداشتهای سیاسی» شامل ۹۳ یادداشت کوتاه و بلند، در خرداد ۱۳۹۳ به چاپ رسید.
«جای همه‌تان خالی»!
دکتر هزارخانی در بهار سال۱۳۶۵، در یک سفر ده روزه، از مناطقی در کردستان عراق، که مجاهدین در آن مستقر بودند، دیدار کرد و گزارش سفرش با عنوان «مقاومت مسلّحانه: گزارشی از پشت جبهه» به ضمیمۀ ماهنامۀ «شورا»، شمارۀ ۲۰ و ۲۱ ـ خرداد و تیر ۱۳۶۵ چاپ و منتشر شد.
در شهریور ۱۳۸۷ نیز، دکتر از شهر «اشرف» دیدار کرد و خاطرات این دیدار، زیر عنوان «گزارشی از شهر اشرف» در زمستان ۱۳۸۷، توسط «بنیاد رضایی‌ها» انتشار یافت.
در نخستین سفر، در دیدار از «پایگاه منصوری» در منطقۀ مرزی، چند تن از مجاهدین حاضر در پایگاه به او گفتند: آقای دکتر! «از روابط خاصّ خودت با "برادر" و از خاطراتی که از او داری حرف بزن».
هزارخانی در جوابشان گفت:
«من و مسعود هر وقت به هم می‌رسیم، چه موقع تشکیل جلسات شورا، چه در مجلس جشنی یا عیدی یا یادبودی، چه وقتی من با او کار دارم و پس از بارها پیغام و پسغام تلفنی قرار می‌گذارد برای چهار ماه و سه روز و هفت ساعت بعد، چه وقتی او با من کار دارد و تلفن می‌کند که تا یک ثانیه و سه دهم ثانیه دیگر خودت را به این جا برسان؛ خلاصه هر وقت و به هر مناسبت که با هم روبه‌رو می‌شویم، پیش از سلام و احوالپرسی، چند لحظه به هم نگاه می­‌کنیم و هِرهِر می‌خندیم. دلیل این کار برای حاضران دیگر ـ اگر باشند ـ روشن نیست، ولی برای خودمان کاملاً روشن است. می‌دانیم که از همان برخورد اوّل، دست هر دومان روی ماشه است و به اوّلین بهانه شلیک متقابلِ متلک شروع می‌شود. البته، همان‌طور که گفتم، من، چون آدم بسیار محترم و آداب دانی هستم، سعی می‌کنم اوّل شلیک نکنم. ولی خوب، گاهی هم پیش آمده است که پایم به چیزی گرفته یا دستم لغزیده و خلاصه ماشه را کشیده‌ام. معمولاً او شروع می‌کند، و خیلی زود. می‌توانم بگویم در کمتر جلسه‌یی یا ملاقاتی بوده که در این تبادل متلک، آتش‌بسی وجود داشته، و به‌هرحال هیچ وقت این آتش‌بس عمدی نبوده است. حتی در پُر سر و صداترین و پر تنش‌ترین جلسات شورا هم این رسم تکزاسی را، بی‌آن‌که هیچ نوع قرارداد کتبی یا شفاهی در میان باشد، رعایت کرده‌ایم.
در ملاقاتهای دو نفری یا محدود، البته سلاح نیمه‌سنگین هم وارد کار می­شود. اصلاً گمان می‌کنم "اصل طلایی حدّاکثر تهاجم" یا "گسترش آتش" از همین جاها باید پیدا شده باشد. در جلسات وسیع‌تر یا سنگین‌تر، گاه این مبادله دو نفری متلک موجب سوءتفاهم و دلخوری هم شده است، به‌خصوص برای تازه واردهایی که سنّت را نمی‌شناختند. ولی گاه هم فضای تنش عصبی را شکسته و محیط را آرامتر کرده است.
در ارتباطهای نامه‌یی و کتبی‌مان هم این سنّت بلا استثنا رعایت شده است و می‌شود، ولی خوب، البته اثر دوئل حضوری را ندارد.
خلاصه دوستان عزیز، صرفنظر از تمام بگو مگوها، جنگ اعصابها، تلاشهای طاقت‌فرسا و معمولاً بی‌حاصل برای قانع کردن همدیگر و همه نگرانی‌ها و اضطرابهایی که در هر کار سیاسی، هر روز وجود دارد، ما دو تا هر وقت به هم می‌رسیم خیلی می‌خندیم، خیلی زیاد. جای همه‌تان خالی»! («مقاومت مسلّحانه: گزارشی از پشت جبهه»، ص۱۴۶).
«در مکتب استاد»
در اسفند ۱۳۶۳، برادر بسیار گرانمایه‌ام، آقای حسین مهدوی، دبیر «شورای ملّی مقاومت» و مسئول پایگاه «شکری»، محّل استقرار سردبیر و کادرهای ماهنامۀ «شورا»، از من خواست که با او در آن پایگاه، ملاقات کنم. پایگاه «شکری» در آپارتمانی بود در شهرک «سَن ژرمن آن­لی»، در حومۀ غربی پاریس. آقای مهدوی در این دیدار، ضمن گفتگو، پیشنهاد کرد که با نشریۀ «شورا»، که مسئول آن دکتر هزارخانی بود، همکاری کنم و در کارهای اجرایی مربوط به نشریه، «وردست» او باشم. من از این پیشنهاد بسیار خوشحال شدم و آن را بی‌درنگ پذیرفتم و با اشتیاق به او پاسخ مثبت دادم.
***
من با دکتر هزارخانی از طریق نوشته‌ها و ترجمه‌هایش، به‌ویژه مقالۀ «جهان‌بینی ماهی سیاه کوچولو» و کتاب «در دادگاه تاریخ»، که در تابستان ۱۳۶۱ آن را خوانده بودم، آشنا شدم. یک بار هم در مراسمی که «استادان متعهّد دانشگاهها و مدارس عالی» در سالروز کودتای فرهنگی در اوّل اردیبهشت۶۰ برگزار کرده بودند، او را با جاودانه یاد، شهید راه آزادی، شکرالله پاک نژاد دیدم و پس از پایان برنامه و خداحافظی، وقتی از بالای پلّه‌ها، شاهد بودم که چه مهربانانه با هم گفتگو می‌کنند و شاد و سرخوش و خندان به پایین می­روند، در دل به سازمان مجاهدین و پرچمدار سرفراز آن، مسعود رجوی، درود فرستادم که چنین همگامان دلسوز و آگاه و پاکبازی در کنار خود دارد.
***
در پایگاه «شکری»، از همان برخورد اوّل، شیفتۀ رفتار محبت‌آمیز و ساده و بی‌پیرایۀ دکتر هزارخانی شدم و با خودم عهد کردم با جان و دل در پیشبرد امور مربوط به ماهنامۀ شورا، در راستای خواست او، سبک خیز و سخت جان و کوشا باشم.
***
اوّلین مقاله‌یی که برای ویراستاری به دکتر هزارخانی سپردم مقاله‌یی بود با عنوان «چمن دانشگاه، چکمه را نیست پذیرا هرگز!» دربارۀ «کودتای فرهنگی» و یورش وحشیانۀ قدّاره بندان ارتجاع حاکم به دانشگاهها در آخرین روزهای فروردین و اوّلین روزهای اردیبهشت ۵۹.
دکتر هزارخانی با حوصله و ریزبینی شگفت آوری آن را ویراستاری کرد. در ویراستاری، قسمتهای نالازم و غیرضروری مقاله را با خط قرمز مشخّص کرد و در پایان آن هم نوشت، از نظر من قسمتهای مشخّص شده باید حذف شود، امّا اگر شما نمی‌خواهید حذفش کنید، اشکالی ندارد. «... . . خواننده»!
وقتی قسمتهای مشخّص شده را خواندم دیدم دکتر در هنر ویراستاری، چه نگاه موشکافانه و هوشمندانه‌یی دارد و چقدر دقیق و مینیاتوری، پوشالهای غیرضروری مقاله را مشخّص کرده است. دقّت و باریک‌بینی شگفت‌انگیز و زحمت جان‌فرسایش را در کار ویراستاری بسیار ستودم و از مولانا وام گرفتم و در دلم خطاب به ایشان گفتم: «این همه میناگریها کار توست».
***
از اسفند۶۳، تا در آخرین دیدارم با استادِ سنگین نشسته بر دل، در روز دوشنبه ۲۱مهر ۹۹ (۱۲اکتبر۲۰۲۰)، که دست‌نوشتۀ رمان جدیدی را، که به‌تازگی ترجمه کرده بود، برای آماده کردنش برای چاپ، در حضور دبیر ارشد سخت‌کوش و نیک اندیش شورا، خانم مهناز سلیمیان و آقای حسین مهدوی، به من سپرد، همیشه از این موهبت که «وردست» استاد بسیار برجسته‌یی مانند ایشان بوده و تلاشم از صمیم جان این بوده است که مددرسان کوچکی برای پیشبرد کارهای ارزنده و آموزنده و همیشه ماندگار او باشم، احساس شوق و شعف کرده‌ام.
من در این سی و پنج سال، که، به جان، خدمتگزارش بودم، دریافتم که دکتر هزارخانی همان آیینۀ تمام نمای سرو راست قامت و سرفراز و ریشه در سنگی است که مسعود رجوی در نامه‌اش او را این‌چنین توصیف کرده بود: «وجدان تابناک فرهنگ و ادب ایران، استاد نویسندگان»؛ کسی که «در تاریک‌ترین و دردناک‌ترین ایّام تاریخ ایران خود را یک‌سره و با تمام طاقت و توان وقف نسل به خون شستۀ آزادی» کرده است «و در عین درد و بیماری جسمانی نیز از بام تا شام از پا نمی‌نشیند. ». . .
من در این سی و پنج سال، هیچ‌گاه دکتر هزارخانی را جز این‌چنین ندیده‌ام: همیشه خندان، همیشه در عین درد و بیماری پر انرژی و پر توان. در کار ویراستاری، دقیق، موشکاف، ریزبین، منصف و در ورای طاقت یک انسان، سخت‌کوش و سرشار از عشق به حُرمت کلمه. در تمام دوران زندگیم هیچ نویسنده و ویراستار ایرانی را از او دقیق‌تر و جدّی‌تر ندیده‌ام و عشق او را به آرمان عدالت و آزادی همیشه در دل ستوده‌ام.
چند خاطره «در مکتب استاد»
دکتر هزارخانی در شهریور ۶۷، برای شرکت در اجلاس شورا قرار بود به عراق برود و ادامۀ کار ماهنامۀ «شورا» را تا آماده شدنش برای چاپ، به من سپرد. شبی که فردایش عازم سفر بود، به دفتر کارش رفتم و به ایشان گفتم: آقای دکتر شما گفته بودید برای این شمارۀ ماهنامه سرمقاله‌یی را آماده می‌کنید. گفت: بله، همین است که روی میز است. ببرش که اگر تا صبح، موقع حرکت، اینجا باشد، یک بار دیگر آن را بازنویسی می‌کنم. پیش از آن چندین بار آن را بازنویسی کرده بود.
آن مقاله بسیار ارزنده و ماندگار، «معنای سیاسی فروغ جاویدان» بود که در ماهنامۀ «شورا»، شمارۀ ۴۳ و ۴۴، مرداد و شهریور۶۷، به چاپ رسید.
***
در نوشته‌های استاد و مقالاتی که ویراستاری کرده، هر کلمه در جمله، جای ویژه‌یی دارد که با نشستنش در همان مناسب‌ترین جا، جمله را روان‌تر و معنی رسان‌تر و ساده فهم‌تر می‌کند. در تمام این سالها، در مقالات ویراستاری شده توسّط استاد، در ماهنامۀ «شورا» و «ایران زمین» و کتابهایی که توسّط ایشان ویراستاری شده، هیچگاه نتوانستم حتّی یک کلمه را پیدا کنم که بتوان به جایش کلمۀ مناسب‌تری نشاند یا جای سزاوارتری برای آن در جمله یافت.
***
ترجمه‌های جدید دکتر هزارخانی
کتابهایی را که دکتر هزارخانی در سالهای اخیر از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کرده و به چاپ رسیده است، به شرح زیر است:
ـ «سه درس دربارۀ جامعه مابعد صنعتی»، شامل سه کنفرانس دانیل کوهن در کلژدوفرانس، که در اکتبر ۲۰۰۵ در «فرانسه»، و ترجمۀ فارسی آن در تیرماه ۱۳۸۶
ـ «بیشما ران» («جنگ و دموکراسی در عصر امپراتوری»)، اثر مایکل هارت و آنتونیو نِگری دیماه۱۳۸۷.
ـ «فصل بحران»، میشل سر، فیلسوف فرانسوی،
«شتاب زمان» («یک نقد اجتماعی از زمان»)، اثر گرتموت روزا، جامعه‌شناس برجستۀ آلمانی.
***
دکتر هزارخانی در دورۀ خانه‌نشینی بیماری جهانی کرونا، رمان «خاطرات جنگ اخیر»، از «کارلوس لیسکانو»، نویسندۀ برجستۀ اروگوئه‌یی، را از فرانسه به فارسی برگرداند و آن را در روز دوشنبه ۲۱ مهرماه ۱۳۹۹، که افتخار دیدارش را در «اور سور اوآز» داشتم، به من منّت نهاد که به یاری «دبیرخانۀ شورای ملّی مقاومت»، آن را به مرحلۀ چاپ و انتشار برسانم.
به هنگام خداحافظی به استاد گفتم، خیالتان از جانب کتاب جمع باشد. گفت: دیگه بهش فکر نمی‌کنم. خانم سلیمیان، که مقصود دکتر را دریافته بود، به من گفت: منظور دکتر این است که بعد از این ترجمه، کتاب قطوری را برای ترجمه به دست گرفته و مشغول آن شده است و خیالش از بابت این کتاب راحت است.
در دلم گفتم: مگر خورشید می‌تواند نتابد؟
قسمتی از نامه آقای رجوی به دکتر هزارخانی
آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملّی مقاومت ایران، پس از انتشار ماهنامۀ «شورا»، شمارۀ ۴۸، خرداد و تیر۶۸، نامه‌یی به تاریخ ۲۷مرداد ۶۸ به دکتر منوچهر هزارخانی نوشت که بخشی از آن را در زیر می‌خوانید:
«دکتر هزارخانی عزیز، مسئول و سردبیر ماهنامۀ شورا، با عرض سلام، ماهنامۀ شمارۀ ۴۸ شورا را السّاعه در مقابلم دارم. مثل همیشه برای آماده کردن آن زحمات بسیار کشیده‌ای و حقّاً، هم از لحاظ مطالب و محتوا و هم از لحاظ شکل و سبک نگارش، نمونه است...
استاد هزارخانی گرامی، وجدان تابناک فرهنگ و ادب ایران، استاد نویسندگان! این حقیقت که شما در تاریک‌ترین و دردناک‌ترین ایّام تاریخ ایران خود را یک‌سره و با تمام طاقت و توان وقف نسل به خون شستۀ آزادی کرده اید، نیازمند یادآوری نیست. مگر رسالت قلم و مسئولیت روشنفکر، به‌معنی واقعیِ کلمه، جز این است که در بحبوحۀ سختی و فشار، جوهر انسانی و مردمی خود را بارز می‌کند؟ امّا، آن چه انگیزۀ من در نوشتن سطور حاضر است، توجّه به نکتۀ دیگری نیز هست. رسم رایج بر این بوده که از رفته‌ها به نیکی یاد می­کنند، امّا حقّ زنده‌ها را بر زبان نمی‌آورند. وقتی ساعدی از میانمان رفت، تجلیلها صورت گرفت امّا هیچ‌کس به روی مبارک نیاورد که در زمان حیاتش او را به‌خاطر شرکت در تظاهرات مجاهدین و شعار دادن همراه آنها و یا به‌خاطر همکاری با ماهنامۀ شورا چقدر آزردند و در این رابطه چه فشارها و زخم زبانها را تحمّل کرد. بنابراین، اجازه بدهید برخلاف رسم رایج در مورد شما ـ به‌عنوان بزرگترین نویسندۀ امروز ایران‌زمین ـ یادآوری کنم صرفنظر از نوشته‌ها و مقالات خودتان، به راستی هر شمارۀ ماهنامۀ شورا، که با سردبیری و ویراستاری شما منتشر می‌شود، نمونۀ بسیار ارزنده و درس‌آموزی است از روان‌نویسی و نثر شیوا و سلیس فارسی. کاش برای من و دیگر برادران و خواهران مجاهدم فرصتی می‌بود تا از این لحاظ در خدمتت شاگردی کنیم و بیشتر بیاموزیم. آن هم در زمانی که ایلغار شیخان تیشه به ریشۀ فرهنگ و ادب و هنر ملّی ما می­زند. راستی که تو برای ویراستاری نشریۀ شورا در هر شماره به اندازۀ یک کتابِ کامل زحمت می‌کشی و دم هم برنمی‌آوری و در عین درد و بیماری جسمانی نیز از بام تا شام از پا نمی‌نشینی. آیندگان قدر هنر و توان نویسندگی ترا بیشتر خواهند شناخت.». . .
  • قبلی
  • بعدی
  • Facebook
  • Twitter
  • LinkedIn
  • Pinterest

چه باید کرد؟

 چه باید کرد؟ آنچه در سراوان رخ داد و هنوز ادامه دارد، از یک همه‌جانبه‌گیِ تضاد ملی و میهنی با دیکتاتوری ولایت فقیهی سخن می‌گوید. مسأله این است که تأمین آب و نان در این مملکت اشغال شده، بهای مرگ می‌طلبد. معنی خیلی ساده‌اش این می‌شود که یا مرگ یا همین که هست! این تنها…

پوران نجفی، دوستی به زلالی آب چشمه‌های شمال

گاهی در زندگی با کسی برخورد می‌کنی که هرگز نمی‌توانی فراموشش کنی. دوستی که بتوان در سخت‌ترین شرایط رویش تکیه کرد، فکر نمی‌کنم زیاد باشند. دوستی که فرسنگها فاصله جغرافیایی و سال‌ها فاصله زمانی روی محبت و صفای دوستانه‌اش خدشه‌ای وارد نکند و هر بار که او را ببینی همان گرما و صداقت روزهای اول…

شریک دزد و رفیق قافله! - مینا انتظاری

در جریان محاکمه و دادگاه تاریخی دیپلمات تروریست رژیم، یعنی اسدالله اسدی و شرکا! خیلی چیزها روشن شد و خیلی دستها بیشتر رو شد. خوشبختانه اکثریت عظیمی از هموطنان تبعیدی و فعالان سیاسی اپوزیسیون نسبت به این رویداد بی‌سابقه موضع‌گیری خوبی کردند ولی برخی هم شرمگینانه یا تنگ‌نظرانه خودشان را به کوچه علی چپ زدند.…

کمیت لنگ وزارت در جدال با محبوبیت سرهنگ

سرهنگ بهزاد معزی، دو بار با دو پرواز غافلگیرانه، نقشی تعیین‌کننده در تاریخچهٔ انقلاب نوین ایران دارد. در نخستین پرواز، امانت خلق و میهن، مسعود رجوی را از قلب یک پایگاه شکاری در تهران به مقصد پاریس رساند و بخشی از افتخارات این مقاومت شد؛ بخشی از رنج‌ها و خونهایی که نثار شدند تا دست…

بیاد فرمانده و استاد عزیزم سرهنگ بهزاد معزی

این قصه‌ای کوتاه به درازای ۵۰سال است که می‌نویسم، نه ادیب هستم و نه نویسنده فقط حرف دل است و امیدوارم بر دل نشیند. چند کلمه‌ای درباره فرمانده و استاد عزیزم بهزاد معزی، کسی که راه آسمان را برایم گشود و به‌من آموخت آنچه را که می‌دانست و تجربه کرده بود بدون تکبر و با…

سوزش سپاه از مشت محکم همیاران بر دهان نظام

اطلاعات سپاه در سایتی به‌نام «بولتن نیوز!» که برای دلداری دادن پاسداران و بسیجی‌های لرزان و هراسان سر هم کرده است، تلاش‌های مفتضح و رسوایی می‌کند. در عین‌حال به‌نظر می‌آید اولین کاربرد این سایت آموزش و تمرین و دروغ‌گویی و داستان پردازیهای تخیلی به ساندیس‌خواران ولایت‌معاش است؛ البته یکی دیگر از «فواید!» این سایت دریافت…

چهار روزی که ایران را تکان داد

حالا از قلهٔ غروب آخرین روز ماه دی، به بامداد و ظهر و عصر چهار روزی چشم می‌دوزیم که روزهایی استثنایی بودند. روزهای کم‌نظیر در عمر یک کشور که مردمانش از زنجیرها و دیوارهای زندگی کنده می‌شدند و هوای تنفس مشترک، یکرنگی و عشق با تمام سادگی و زلال بودنش بود. چهار روز بذرافشانی ۲۶…

«از صدای سخن عشق»

ــ «سرهنگ از خودش عشق به‌جا گذاشت». ــ سرگرد حسین اسکندریان ــ «از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌تر یادگاری که در این گنبد دوار بماند» ــ حافظ ــ «گریه بدم، خنده شدم مرده بدم، زنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم» ــ مولوی اشاره‌ای به سابقهٔ طولانی یک پرسش و پاسخ دغدغه‌های…

طنین تولدی نو

«ردایی که «زندگی در دروغ» به تن دارد، از جنس شگفت‌انگیزی است. تا زمانی که جامعه را می‌پوشاند، گویی از جنس فولاد است. اما به‌محض آن‌که کسی در جایی از آن، سوراخی پدید آورد، به‌محض این‌که تنها یک بازیگر، قواعد بازی را زیر پا گذاشت و بازی را هم‌چون یک بازی برملا و رسوا کرد،…

سیمای آزادی، تلویزیونی بر روی فرکانس اعتماد

تقدیم به بیست و پنجمین گلریزان همیاری با سیمای آزادی سیمای آزادی، تلویزیون ملی ایران، تنها تلویزیون سراسری مقاومت ایران است که از طریق ماهواره، وظیفهٔ شکافتن سانسور، اطلاع‌رسانی به مهین اسیر و انعکاس فعالیت کانون‌های شورشی را به عهده دارد. این وظیفهٔ خطیر با آغاز قیام مسلحانهٔ سراسری در ۳۰خرداد۶۰ به عهدهٔ رادیو صدای…

در همیاری با سیمای آزادی چه گذشت؟

همیاری چیست؟ برنامه سالانهٔ همیاری با سیمای آزادی را باید سرفصلی از همبستگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هم‌میهنان با کانون مقاومت و نیز با خودشان و دیگران دانست. در برنامه‌های همیاری اگر چه کمک‌رسانی مادی و مالی برای گذران امورات صدای اصلی مقاومت صورت می‌گیرد، اما فراتر از آن، این صدا و ندا، نجوا و…

عطش آزادیخواهی و ظهور نسل‌های اختناق‌شکن

دیکتاتوریها و تربیت سوژه‌های بهنجار یکی از ستون‌نویس‌های روزنامه حکومتی مستقل مطلبی نوشته است با تیتر «قدرت در آینده در دست چه کسانی است» ؟ در این نوشتار او با استناد و فاکت‌آوری از کتاب «مراقبت و تنبیه» میشل فوکو، متفکر فرانسوی به تربیت «سوژه‌های بهنجار»، در ساختارهایی مانند «کلیسا، مدرسه، زندان، بیمارستان، رادیو، تلویزیون…

استراتژی شرافتمند و میهن‌پرستانه براندازی

«هدف (مجاهدین) روشن است. آنها از هر چالشی می‌خواهند یک بحران اجتماعی خلق کنند. می‌خواهند با سیاست «فیزیکال وارفیر» (جنگ روانی نهادینه) واکسن را که یک مطالبهٔ به‌حق اجتماعی است، تبدیل به چاشنی انفجاری اغتشاشات کنند تا از رهاورد آن، استراتژی شوم و ضدایرانی خود (براندازی) را پیش ببرند» (مستقل. ۲۱دی۹۹). *** اعتراف به یک…

توفان در قله خشم‌های برافروخته

تذکاری از قیام دانشجویان در روزهای هفتهٔ سوم دی‌۹۸ یک سال از قیام دانشجویان آزاده‌ٔ میهنمان در روزهای ۲۱تا۲۴ دی۹۸ گذشت. این حماسهٔ افتخارمند نشان داد که قیام آبان زنده و ملتهب در رگان جامعهٔ انفجاری ایران حضور دارد. نه تنها حضور دارد بلکه مانند گدازه‌های آتشفشان، در زیر پوست خیابان‌ها لحظه‌ٔ فواره زدن و…

سرنوشت عبرت‌آموز «حزب تودۀ ایران» - عبدالعلی معصومی

«راه توده»، شمارۀ ۷۶۴، ۵آذر ۱۳۹۹، در مقالۀ«مخالفت حزب تودۀ ایران با اعدام مجاهدین خلق»ادّعا می‌کند که«دربارۀ حوادث آغاز دهۀ خونین ۶۰، قضاوتهای بی‌سند و مدرک زیاد می‌شود، به‌ویژه دربارۀ اقدام رهبری سازمان مجاهدین خلق برای اعلام جنگ مسلّحانه و موج ترورها و انفجارها و اعدامها.ما می‌گوییم اسناد حزب تودۀ ایران بهترین سند و مدرک…

«برادر همهٔ گنجشکان» - در رفتن حمید اسدیان

کاروان حمید رفت از پیش... . . همیشه زیر تأثیر این جملهٔ عین القضات همدانی بودم که: «هر کاتب که نه دل بوُد بی‌خبر است و هر مکتوب‌ الیه که نه دل است هم‌چنین». و در میان شاعران و نویسندگان دنبال آن گونه کاتب می‌گشتم که «دل» باشد. اکنون که برادر بزرگوارم حمید اسدیان رفته…

سخنی با حمید عزیزم - مهدی خدایی‌صفت

 سخنی با حمید عزیزم - مهدی خدایی‌صفت یار دیرین در سفر آخرین سرانحام در دیدار معشوق اعلا سبقت گرفت و پرکشید و هیچ نگفت که درد جانسوز فراقش را چگونه گذران کنم؟! تا پاسی از برنامه سیما هنوز نمی‌خواستم باور کنم که حمید عزیزم دیگر در میان ما نیست. از اولین حلقه‌های خطیر بیماری بیمناکش…

سفرت به‌خیر، اما...دل عالمی بسوزی - در ستایش حمید اسدیان

«به گریز باد گفتم: سفرت به‌خیر! گفتا: من و این سرای دلتنگ من و عالمی جدایی». در بهت ناگهان حمید اسدیان مجاهد و مبارزی والامقام، شاعری با انبوه استعاره‌های فلسفی، قصه‌نویسی با درآمیختن رئالیسم و سوررئالیسم، نمایشنامه‌نویسی مکاشفه‌گر در شناساندن زندان و زندانی در عهد ایلغار قتل‌عام‌گر و نویسنده‌یی متعهد به آرمان آزادی، در بهت…

در جاودانگی مجاهد کبیر، روشنفکر مبارز و انقلابی فروتن حمید اسدیان ـ حمیدرضا طاهرزاده

در جاودانگی مجاهد کبیر، روشنفکر مبارز، انقلابی فروتن و اختر فروزان و پرفروغ آسمان شعر و ادبیات مقاومت، حمید اسدیان زین آتش نهفته که در سینه من است خورشید شعله‌ای است که در آسمان گرفت بر برگ گل به خون شقایق نوشته‌اند کان کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت «حافظ» خبر کوتاه بود…

در سوگ دوست نازنینم؛ حمید اسدیان - جمشید پیمان

به "سادگی" آراسته بود، دلش از عشق سرشار بود، در جانش پرنده‌ٔ آزادی پرواز می‌کرد. سینه‌اش از پیکار با پلشتی و پلشت‌های روزگار می‌جوشید. آرزویش رهایی ایران بود و سرمایه‌اش جان پرمایه‌اش بود. او مجاهد خلق بود! او حمید اسدیان بود: مجاهد ماند و مجاهد مُرد، آن‌گونه که دلش می‌خواست و آرزویش بود! به راستی…

۱۶آذر؛ گرامی‌داشت بیداری ایران‌زمین

«دلم از این همه نابخردی‌ها سخت آشوب است. من از پوسیدن و ماندن در این مرداب کرم‌آلود بیزارم. کجا رفتند عاشق‌های جان برکف؟ به خون پاک‌شان سوگند من از نامردمی‌ها سخت بیمارم». (بخشی از شعر «چرا؟»، سرودهٔ زنده‌یاد دکتر محمد ملکی) چنین بوده است زندگی دانشجو و دانشگاه ایران و به‌پای دارندگان جنبش دانشجویی در…

از «سه قطره خون» تا کهکشانی از تنفس یاس

به نیروی خلاق علم و هنر درخشان نما زندگی گسل با فشرده صف اتحاد قیود عقب‌ماندگی برپا خیز با هم آمیز علم و زندگی را ای جوان! دانشجو! با نور علم روشن کن راه صلح جهان شده خاک ایران ما غرق خون به دست جنایت‌گران به نیروی دانش کنیم سرنگون بناهای غارتگران بر پا خیز...…

در سوگ یک پهلوان میدان مبارزه برای آزادی و عشق و انسانیت – مهین مشکین‌فام و مسلم اسکندر فیلابی

هم میهنان عزیز و مبارز! امروز ایران‌زمین سوگوار یکی از پهلوانان میدان مبارزه برای آزادی و عشق و انسانیت است. استاد بزرگوار دکتر محمد ملکی از پیروان صدیق و پاکباز پیشوای فراموشی ناپذیر مردم ایران دکتر محمد مصدق، با کوله باری از مبارزه سرسختانه و تحمل رنج و شکنجه در سیاه‌چال‌های حکومت پلید آخوندی به…

به یاد دکتر محمد ملکی... سلام مرا به آن «عزیز» برسان – محمد اقبال

با لهجه خاص تهرانی یا بهتر بگویم شمیرانی‌اش و با شوخ طبعی و بذله گوییهای فراوان او را برای اولین بار در مسجد هدایت دیدم. اواخر دهه چهل شمسی و سپس هرازگاهی در برخی مناسبات تا دوران تحصن دانشگاه تهران در سال۱۳۵۷ که توسط او و چند تن از استادان انقلابی سازمان داده می‌شد و…

دادگاه بلژیک؛ اصالت یک پایداری، حقانیت یک روشنگری #ShutDownIranTerrorEmbassies

آنچه روز ۲۷نوامبر / ۷آذر در دادگاه آنتورپ در بلژیک روی داد، یک بدعت حقوقی و سیاسی بود. این اولین بار است که یک تروریست رسمی دولتی در یک دادگاه خارج از کشور خودش محاکمه می‌شود. نفس برگزاری چنین دادگاهی جدای از نتایج و رأی و حکم نهایی، نشان از آن دارد که رژیم آخوندها…

توجه داشته باشیم که...

اوضاع و احوال این روزهای ایران چند ویژگی را با هم دارند؛ از یک‌طرف استاندارد زندگی دارد با شتاب سقوط می‌کند، از طرفی شاهد هوشیاری ملی نسبت به تعیین سرنوشت ایران در قبال اشغالگری آخوندی هستیم. این هوشیاری را در شبکه‌های مجازی بیش‌از‌پیش شاهدیم؛ شبکه‌هایی که وزن و جایگاه و اثرگذاری مهمی در زندگی سیاسی…

من شما را کجا دیده‌ام؟

«از طوفان که درآمدی، دیگر همان آدمی نخواهی بود که به طوفان پا نهادی. معنی طوفان همین است». (هوراکی موراکامی، جامعه‌شناس ژاپنی) *** گذار از گذشته به آینده را می‌توان به عبور یک جامعه از طوفان تحولی اجتماعی تشبیه نمود. آن‌گونه که از پس این عبور، وقتی غبارها می‌نشینند، چهره‌ها را باید دوباره به‌یاد آورد.…

شر و خیر در ایران امروز

سوزان نایمن در کتاب «شر در اندیشهٔ نوین» می‌گوید: «فیلسوفان پیشامدرن دربارهٔ سرشت چیزها، کیهان، انسان و طبیعت می‌اندیشیدند ولی فیلسوفان مدرن، از دکارت و کانت تا دیگران، در توانایی ما برای فهم سرشت چیزها تردیدکردند» . نایمن اضافه می‌کند که: «تردید فیلسوفان در امکان واقعیت نداشتن، یا واقعیت نما بودن پدیده‌ها نبود، بلکه از…

آبانی دیگر در کمین قاتلان آبان

خون است و ماندگار دیرگاهی از انکار خون جان‌باختگان در کشتار نیزارهای ماهشهر با دوشکا و نفربر نگذشته بود که غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان در پاسخ به سؤالی در مورد این کشتار، کل واقعه را جعلی خواند و گفت: «ما اصلاً ماجرای نیزارها نداشتیم»! بیت العنکبوت خامنه‌ای نیز در پاسخ به شکایت یکی از خانواده‌های…

پیام‌های خجسته سه روز گرامی‌داشت قیام آبان ۹۸

در سه روز گذشته که روزهای گرامیداشت نخستین سالگرد قیام آبان ۹۸ بود، شاهد بیشترین حضور ایرانیان برای برگزاری این گرامی‌داشت بودیم. شبکه‌های مجازی و صفحات اینترنتی بسان رودی پر خروش از میلیون‌ها یادداشت، عکس، فیلم، نقد و تحلیل، گفت‌وگو، گزارش، موسیقی، شعر و ارائهٔ رأی و نظر پیرامون قیام آبان ۹۸ بود. در روز…

درنگ در نخستین سالی که هر روزش آبانیم

«ما ۳۶۵روز است که هر روز آبانیم». این عبارت در شبکه‌های اجتماعی بسیار گردیده و با خوانندگانش پیوندها یافته و پیامی را چون رازی عاشقانه بین ایران و ایرانیان ساطع و ترویج نموده است. تضمین استمرار پیام و آرمان قیام آبان۹۸ را همین عبارت کافی‌ست. این عبارت گویای این واقعیت مسلم است که این قیام…

ویژگی‌های قیام همیشه زندهٔ آبان

قیام آبان ۹۸ از شامگاه ۲۴آبان ۹۸ شروع شد و هنوز هم شعله‌ور است. همان آبانی که شعله‌هایش به‌یکباره بیش از ۲۰۰شهر را در ۲۹استان کشور فراگرفت و به فریاد خاموشی‌ناپذیر مردم ایران علیه استبداد مذهبی تبدیل شد. همان آبانی که نه به جناح‌های درون رژیم ربط داشت و نه به قدرت‌ها و دولت‌های جهانی.…

آرمان ستارخان از آبان تا آبان

۲۵آبان تقارن سالگرد قیام آبان۹۸ با سالگرد درگذشت سردار ملی ستارخان، قابل تأمل است. ستارخان در ۲۵آبان ۱۲۹۳با قلبی سرشار از مهر به ایرانی آزاد، با سری پرشور از آرزوی وصال با آزادی و با نگاهی به دوردست‌های تاریخ آینده ایران، درگذشت. امتداد سمت درست تاریخ یک سال پیش در ۲۵آبان۹۸ آنان که به ندای…

امضا بر سوگند شقایق در آبان خونچکان

برای سالگرد شهیدان و بزرگداشت قیام آبان آماده شوید . یاد یاران شهید خود را گرامی بدارید. اسامی را بر دیوارها بنویسید و عکس‌های آنها را در هر کجا که می‌توانید بر ضد خامنه‌ای و جلادانش نصب کنید. ۲۴آبان در تاریخ ایران یک روز ملی و ماندگار و جاودانه است. (پیام مسعود رجوی به جوانان…

قیام آتشین آبان۹۸، قیامی تا پیروزی - قسمت چهارم (آخر)

در قسمتهای پیشین این سلسله مقاله به وقایع قیام شکوهمند آبان پس از افزایش ناگهانی قیمت بنزین در روزها و شهرهای مختلف اشاره شد. هم‌چنین دیدم چگونه ارکان نظام در شهرهای شورشی به لرزه درآمد و انعکاس نقش زنان در سازماندهی قیام در رسانه‌های حکومتی بررسی شد. در آخرین شماره این سلسله نگاهی کوتاه و…

قیام آتشین آبان۹۸، قیامی تا پیروزی - قسمت سوم

در شماره‌های پیشین به اعتراضات سراسری و رخدادهای قیام پس از اعلام سه برابر شدن قیمت بنزین پرداخته شد. اعتراضاتی که ظرف ۴۸ساعت در بیش از ۲۰۰شهر گسترش یافت. هم‌چنین به ویژگی‌های قیام، مواضع بین‌المللی و به گاهشمار قیام در شهرهای بپاخاسته تا ۲۸آبان اشاره شد. اعتراضات سراسری - ۲۸آبان۹۸ سه‌شنبه ۲۸آبان۹۸ قیام برای پنجمین…

مادران مقاومت؛ اندوهتان مباد، اندوهتان مباد

نام دیگر عشق مادر در همهٔ فرهنگ‌ها نام دیگر عشق است. فرشتهٔ ایثار است و مهربانی. مجسمهٔ فداکاری است. تندیس محبت است. دستانش گهوارهٔ بخشیدن است. لالایی‌اش در گوش کودک زیباترین ترنم هستی است. هر گاه این واژهٔ مقدس در گوشمان طنین می‌اندازد، مرادف با آن، از خود گذشتگی ما را در عطری مشام‌نواز غرقه…

از آبان تا آبان از کجا تا به کجا آمده‌ایم؟

«ماندن هنر است؛ کمی بیشتر ماندن هنر است فضیلت است. تمرین کن راه رفتن روی بند و بلا را کمتر لغزیدن را کمتر افتادن را بیشتر ماندن را». تصویرهای نهفته در این چند سطر، علاوه بر توصیف تلاطم‌های انسان ماندن و تمرین در برابر رنجباریِ زیستن، تجسم عینیِ «ماندن» در پایداری برای آزادی و برابری…

همّتِ خویش در این عرصه عیان می سازیم! – جمشید پیمان

ـــ در نظر من بایدن و ترامپ برادرند و مادر آنها "ایالات متحده‌ٔ آمریکا". ـــ در نظر من فرق است میان بهره بردن از فرصتها با دلخوش کردن به امیدهایی که اغلب واهی‌اند! ـــ مقاومت ایران از فرصت برآمده از شیوه‌ٔ ترامپ در مقابل حاکمیت آخوندی، برای خواستهای خودش که تعمیق و گسترش مبارزه علیه…

قیام آتشین آبان۹۸، قیامی تا پیروزی - قسمت دوم

در شماره اول «قیام آتشین آبان۹۸» دیدیم که قیام شکوهمند آبان۹۸ در حالی شکل گرفت که مردمی که بر اثر شدت فقر و گرانی، کاسهٔ صبرشان لبریز شده و دنبال فرصت و جرقه‌یی برای شورش علیه غارتگران بودند، در پاسخ به افزایش ناگهانی قیمت بنزین در آبان ۹۸ به اعتراض برخاستند و ضربات جبران‌ناپذیری به…

قیام آتشین آبان۹۸، قیامی تا پیروزی - قسمت اول

مقدمه یک سال از قیام آتشین و برق‌آسای مردم ایران در آبان۹۸ گذشت. قیامی که خلق ستم‌دیده و محروم در اعتراض به رژیم فاسد و غارتگر آخوندی، در بیش از ۲۰۰شهر و ۸۰۰نقطه از میهن در بند، حاکمیت پلید آخوندهای جنایتکار را به چالش سرنگونی کشاند. «آبان ۹۸» قدرت و خشم فروخفته چند دهه مردم…

شرحی کوتاه بر یک پیوند ۴۵ساله و جیغ بنفش لشگر زاغ و زغن! – حمیدرضا طاهرزاده

ای مرغ سحر چون این شب تار بگذاشت ز سر سیاهکاری وز نفخهٔ روحبخش اسحار رفت از سر خفتگان خماری یادآر ز شمع مرده یادآر «علی اکبردهخدا» یاد یاران رفته همیشه دردناک است. سوز دل است و داغی لاعلاج. شخصاً ترجیح می‌دهم که از این قبیل یادها بگذرم. اما وقتی این یادها با مسئولیتی روشنگر…

تاکتیک «آی دزد، آی دزد» و عربده‌های نفوذی تمام‌سوز وزارت اطلاعات – حمید اسدیان

بعد از مرگ دژخیمی به نام «قاضی حداد»، یک نفوذی تمام‌سوز شده به نام ایرج مصداقی ادعا کرده است که مجاهدین «اطلاعات مندرج در مقاله‌ام راجع به قاضی حداد را به سرقت می‌برند و به نام خود منتشر می‌کنند. عکسهای جانیان و اسامی آنان را نیز از نوشته‌های من به سرقت می‌برند و به نام…

«دریغ است ایران که ویران شود»

در «روزگار تلخ‌تر از زهر»، حکومت ننگینی که پیر کفتار جماران بنیان نهاد، هر روز داغی بر داغ‌های پیشین دل ایران و ایرانی نشاند. ابوسعید ابوالخیر این روزگار ایرانیان را ندیده ولی درد و داغ آن را به‌خوبی سروده است: دردا که درین زمانه‌ٔ پر غم و درد غبنا که درین دایره‌ٔ غم پرورد هر…

«عَرّ و تیزِ» «لمپن پاسدار نفوذی آخوندها ایرج مصداقی» - عبدالعلی معصومی

عبدالعلی معصومی: «عَرّ و تیزِ» «لمپن پاسدار نفوذی آخوندها ایرج مصداقی» درباره دکتر منوچهر هزارخانی، وجدان تابناک فرهنگ و ادب ایران وزارت اطلاعات این بار از طریق «نفوذی تشنه به خونِ» مجاهدین، دکتر هزارخانی را هم به باد حمله گرفت. دکتر منوچهر هزارخانی ایرج مصداقی، در مصاحبۀ با تلویزیون پاسدارنشان اینترنتی «میهن تی وی» در…

قیام آبان، همواره در کمین

بیهوده خواهد بود یا بهتر است بگوییم تحریف تاریخ خواهد بود اگر قیام آبان ۹۸ را یک مقطع یا لحظهٔ گذار و اتفاق رخ داده و تمام شده محسوب کنیم. این سخن به همان اندازه غیرعلمی است که تصور کنیم زمین به گرد خورشید نمی‌چرخد یا ذرات سماوی در فضا ثابت هستند. به عبارت گویاتر…

یک شاخه‌ گل برای کوروش

۷ آبان روز گرامی‌داشت کوروش بزرگ است. گرامی داشتن نامی و روشی از حکومت‌مداری برای نگاهبانی از حقوق بشر. کوروش بنیانگذار مبانی حقوق‌بشر در ایران و بخش وسیعی از جهان بود. اصول سیاست‌مداری و مملکت‌داری و حتی قوانین جنگی که کوروش منادی و مجری آن بود، تمام قوانین مرسوم اعصار کهن ماقبل تاریخ را نفی…

پیمانِ خدایگان‌زاده و امیدِ برباد رفته‌ٔ کارگزار وزارت - حسین پویا

چقدر دلسردکننده بود این پیمان جدید "خدایگان" زاده؛ رضا پهلوی. دل آدم می‌سوزد برای کسانی نظیر اسماعیل فیلسوف و مصداقیِ کارگزارِ نابغه که بارها اعلام کرده‌اند که پسر شاه سابق بهترین گزینه برای رهبری اپوزیسیون و جلوداری مبارزه علیه نظام آخوندی است و حالا با این "پیمان"، پنداری امیدشان بر باد رفته است. این"پیمان"جدید چنان…

استیصال یک مزدور نفوذی - از نصرالله مرندی

من و دیگر زندانیان هوادار بازمانده از قتل‌عام مجاهدین در سال ۱۳۶۷ یکی پس از دیگری در مراجع قانونی درباره جنایات دژخیم حمید نوری شهادت داده و می‌دهیم. مزدور نفوذی ایرج مصداقی مطلقاً در تمدید حکم بازداشت دژخیم حمید نوری نقشی ندارد و آنچه می‌گوید دروغ است مزدور مصداقی مانند همه بازجویان و شکنجه‌گران وقتی…

هر ایرانی به ۳۰خرداد می‌رسد

«من به تنگ آمده‌ام از همه‌چیز من دچار خفقانم بگذارید هواری بزنم». ــ (از شعر «خفقان» سروده فریدون مشیری با صدای محمدرضا شجریان) حکایت ایران ما چنین است. برگردید وقایع سیاسی و اجتماعی‌اش را از سال‌های ۵۸ و ۵۹ به بعد بشنوید، بخوانید، بنگرید و به خط سیر تکاملی آنها فکر کنید. همهٔ واقعیتها و…

«تفنگم را بده تا ره بجویم»

فرهنگی که در برابر ارتجاع سر خم نکرد پرواز اسطورهٔ آواز ایران، به دیار جاودانگی، فرصتی برای برون‌ریزی بغض‌های متکاثف و خشم‌های فرو خوردهٔ میلیون‌ها ایرانی بود که در صدا و شخصیت شجریان، فرهنگی را جستجو می‌کردند که به‌دنبال ایلغار و اشغال آخوندها، در ایران به حاشیه رانده شده و سرکوب شده بود. فرهنگی که…

چگونه شجریان محبوب مردم شد؟

مشت می‌کوبم بر در پنجه می سایم بر پنجره‌ها من دچار خفقانم، خفقان! من به تنگ آمده‌ام از همه چیز، بگذارید هواری بزنم! من با شما هستم! این درها را باز کنید! در همین تصنیف هزار حرف است که شجریان در آوازش، فریاد می‌کند. حرف‌هایی که در نظام سانسور و اختناق از مردم دریغ شده‌اند.…

دشوار زندگی،‌ بی‌رزم مشترک، آسان نمی‌شود

«از لحظه نشر خبر درگذشت استاد محمدرضا شجریان یکی از آشکارترین موضوعاتی که دست‌کم در شبکه‌های اجتماعی مشاهده می‌شد، ناتوانی بسیاری از هواداران ایشان در برگزاری سوگ جمعی بود... سوگواری عمومی هم وقتی درست انجام نشود مردم حس می‌کنند به شکل درستی به آن پرداخته نشده و شأن آن فرد درست نگه داشته نشده و…

«مارکسیست» از نوع بسیجی! - مسعود فرشچی

کسی که حقیقت را نمی‌داند بی‌شعور است. اما آن‌که حقیقت را می‌داند و انکار می‌کند تبهکار است (برتولت برشت) مقدمه همسویی آشکار چپ‌نماهای به‌اصطلاح مارکسیست با سپاه پاسداران علیه مجاهدین تماشایی است. البته روشن است که همان قدر با مارکسیسم انقلابی فاصله دارند که آخوندهای خمینی‌صفت با اسلام انقلابی. اما به‌نظر می‌رسد بعد از کهکشان…

مسابقه دروغ و وقاحت با آخوندها درباره شهیدان مجاهد خلق - لیدا نسب‌زاده

من مجاهد خلق لیدا نسب‌زاده در اشرف۳ از نزدیک با واحد تحقیق شهیدان و زندانیان سیاسی ‌کار می‌کنم. از شروع انقلاب ضدسلطنتی در دانشگاه تبریز به مجاهدین پیوستم و از همان زمان از آنچه بر سر مجاهدین و مردم ایران آمده و هم‌چنین با انواع و اقسام گروهها و مدعیان سیاسی آشنا هستم. آنچه مرا…

به یاد مجاهدقهرمان و «سر موضع» حیدر یگانه‌دوست - محمد تهرانچی

یک گواهی تکان‌دهنده از مجاهد خلق محمد تهرانچی هم‌بند حیدر در شکنجه‌گاه اوین یکی از آنها در حضور خود من به حیدر گفت تو با این کارهایت سر خودت را بر باد می‌دهی. حیدر در پاسخ گفت اگر به این می‌گویی بر باد دادن سر، بله من آماده‌ام سرم بر باد برود ولی آرمانم ماندگار…

امضا بر سوگند شقایق در آبان خونچکان

برای سالگرد شهیدان و بزرگداشت قیام آبان آماده شوید . یاد یاران شهید خود را گرامی بدارید. اسامی را بر دیوارها بنویسید و عکس‌های آنها را در هر کجا که می‌توانید بر ضد خامنه‌ای و جلادانش نصب کنید. ۲۴آبان در تاریخ ایران یک روز ملی و ماندگار و جاودانه است. (پیام مسعود رجوی به جوانان…

با مجاهدین در وادی یک‌سویه عشق

آیا بر روی مرزبندیهای آرمانی و سیاسی خود استوارید و مرز سرخ دارید؟ اگر مجاهد خلق هستید، آمده‌اید چیزی بدهید، یا چیزی بگیرید، و یا آمده‌اید که بده و بستان مرضی‌الطرفین انجام بدهید؟! اگر مجاهد و شیفته آزادی مردمتان هستید، راست بگوئید، آیا بها ـ تمامی بها ـ را می‌پردازید یا می‌خواهید چند صباحی «خوش‌نشین»…

شکست برچسب تروریستی؛ تحقق یک امر ناممکن و چشم‌انداز تغییر

تحقق یک امر ناممکن ۶سال از خروج نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست برچسب تروریستی وزارت‌خارجه آمریکا می‌گذرد. پیش از آن نیز در زمستان سال ۱۳۸۵ تحولی مشابه همین در خروج از لیست دولت انگلستان روی داد. این ۲تحول ـ به‌خصوص خروج از لیست وزارت‌خارجه آمریکا ـ بسا ناممکن می‌نمود. این ناممکن بودن هم…

نسل‌های جدید ایران و اراده‌های برانداز

ایران به‌عنوان کشور بزرگ خاورمیانه، با داشتن پیشینه‌یی متمدن در خانوادهٔ جهانی، همواره از یک فرهنگ پویا و سرشار برخوردار بوده است. این فرهنگ و تمدن آن‌چنان غنی است که هنوز وقتی نام ایران برده می‌شود، جامعهٔ مدنی، همزیستی مسالمت‌آمیز اقوام، نژادها و تنوعات قومی و نیز حقوق‌بشر و بردباری مذهبی و دوران درخشان فرمانروایی…

۵مهر؛ قدرشناسی از حماسه‌ها و فرهنگ‌ها

برگی از شناسنامهٔ شناخت ملت‌ها ارزش‌های حیات تاریخیِ یک ملت را با چه معیارها و شاخصهایی می‌سنجند؟ تاریخ نیاکان و حافظهٔ معاصر ما بر روی چه عناصری انگشت تأکید می‌نهند؟ دریچهٔ شناخت ملتها و اقوام پراکنده بر این عرصهٔ خاکی و آبی با کدام ارزش‌ها و عناصر گشوده می‌شود؟ جهان ما سرشار از آفریده‌های بشری…

۵مهر، کاشت بذر قیام و شورش

از اولین روز تابستان۶۰ به بعد، فضای تهران و شهرهای میهن آکنده از بوی خون و باروت بود. مردم هر روز صبح با شنیدن خبر دهها و گاه صدها اعدام و تیرباران از رادیو و تلویزیون و با خواندن تیتر هولناک روزنامه‌ها مبنی بر تیربارانهای دسته‌جمعی جوانان، در بهت و حیرت از این همه شقاوت؛…

شهر در خیمه‌های آبی ـ کبود دود زیباست

زبان من از توصیف صحنه‌های سراسر شور و ایمان و سراسر پاکباختگی و فدا در آن ایام قاصر است. چیزهایی را که در این باره خوانده و شنیده‌ام، نه می‌توانم بگویم و نه می‌توانم بنویسم. از من بر نمی‌آید. کار شعراست، کار استادان نقاشی و موسیقی است. کار معلمان سخنوری و کتابت است. فقط می‌گویم…

سرنوشت ایران و ایرانی را چه کسی می‌نویسد؟

نگاهی به فراخوان مریم رجوی به جامعهٔ ملل، در کنفرانس «سیاست در قبال ایران: ماشه و تحریم و ضرورت حسابرسی از رژیم» مقاومتی خالق راه‌حل‌ها و ابتکارها مقاومت ایران در شرایطی که کرونا، امکان گردهمایی حضوری و برگزاری کنفرانس‌ها، کنوانسیون‌ها، گردهمایی و اجتماعات بزرگ را از دولتها و جریانهای سیاسی گرفته است، در یک ابتکار…

به یاد شورشگران سرفراز آبان۹۸

فروغ لاله‌ٔ گلشن به سیمای تو می‌زیبد قبای پیشواز گُل به بالای تو می‌زیبد سازمان مجاهدین خلق ایران در ۲۵شهریور ۱۳۹۹ اسامی ۵۶تن دیگر از شهیدان قیام سراسری مردم ایران در آبان ماه ۱۳۹۸ را منتشر کرد. ۲۰تن از آنان شهیدان سرفراز از ماهشهر بودند که عموماً در نیزارهای این شهر به‌دست دژخیمان خامنه‌ای به‌شهادت…

این استعاره نیست؛ باور کن دیوارها سخن می‌گویند

«نمی‌دانستم در نهفت سیم‌های خاردار پرنده‌گانی دلتنگ بیداری زمان را انتظار می‌کشند! امان از بال‌های خاردار کز رؤیازارهای پرواز برخیزند...!» در چند روز گذشته که خبر اعدام نوید افکاری، فراخوان به بیداری و موج حمایت اجتماعی از «نه به جمهوری اعدام» داده است، دیوارها در شهرهای ایران بدل به رسانه‌های فراگیر شده‌اند. دیوارها در ایران،…

دو دست جوانت ـ با شاخه‌های زمزمه‌گر ـ گل می‌دهد

شهر در تو سوخت باغ در تو سوخت اما دو دست جوانت بشارت فردا، هر سال سبز می‌شود و با شاخه‌های زمزمه‌گر در تمام خاک گل می‌دهد گلی به سرخی خون... (خسرو گلسرخی) پنجشنبه ۲۷شهریورماه ۹۹، خانواده و دوستان قهرمانی ملی قیام، نوید افکاری بر سر مزار او حاضر شدند. مادر و خانواده وی اقدام…

می‌نخسبد خون من در رگ مجنون من

«آن که کشتستم پی مادون من می‌نداند که نخسبد خون من بر من است امروز و فردا بر وی است خون چون من کس، چنین ضایع کی است؟» (مثنوی معنوی، دفتر اول، بخش ۹) *** چالشهای خوشه‌یی اگر «چالش افکار عمومی» را به آتشی تشبیه کنیم که در قیام سال۸۸ کبریت ‌زده شد، لهیب این…

یاران روزهای سخت و محاصره و ضربات و موشکها

برنامه‌ٔ مدون و مشخص؛ اهداف مرحله‌ای؛ پاسخ و راه‌حل برای مشکلات اصلی روز جامعه؛ استراتژی برای رسیدن به اهداف و برنامه‌ٔ تعیین شده؛ کارنامه‌ٔ مؤثر و موثق؛ همه‌ٔ این موارد از ضروریات بی‌جایگزین تشخیص یک اپوزیسیون معتبر و تاثیرگذار است. اما مجموع همه‌ٔ آنها با همدیگر، یک نقص عمده دارند که بدون وجود آن، هیچ…

تشخیص اپوزیسیون واقعی از پزیسیونهای آخوند‌ساخته

راستی کدام فرد یا جریان سیاسی خواهان تغییر و سرنگونی این رژیم را می‌توان یافت که در عین‌حال دشمن و تضاد اصلی‌اش مجاهدین و مقاومت ایران باشد که ۹۰درصد کل شهیدان مسیر سرنگونی و آرمان آزادی را در این ۴۰سال تقدیم کرده است. این غیرعلمی، غیرمنطقی و محال و ناممکن است که کسی خواهان تغییر…
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12

ورق خوردن صفحهٔ مماشات؛ دور شتابدار تشدید تضادها

رافائل گروسی در جلسهٔ یازدهم اسفند شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی سخنرانی مقدماتی خود…

آویختن به سبوی بشکسته و پیمانه ریخته

خامنه‌ای و یک دوجین دایناسورهای طماع حکومتی با افکار تارعنکبوت گرفته و متحجر خود، گمان می‌کنند…

شتک خون رنجبران سراوان؛ فاش‌کردن مگوها و تناقض‌ها

واقعهٔ سراوان بازتاب بسیار گسترده‌یی در کل ایران و نیز شبکه‌های مجازی داشت. یکی از آثار…

وحشت غاصبان حاکمیت مردم از آینده

در حالی که جنگ‌وجدال باندهای غالب در نظام ولایت فقیه برای تصاحب کرسی رئیس جمهوری در…

سردمداران نظام از واکسن می‌ترسند، نه مردم!

حکم خامنه‌ای مبنی بر وارد نکردن واکسن معتبر و تأیید شده به ایران آن‌قدر غیرعقلانی و…

زندگی برده‌وار یا مرگ با شرافت؟

ممکن است نظام ولایت فقیه هم‌چنان اظهار تجاهل کند یا هم‌چنان دست به سانسور اخبار قیام…

گذرنامه

صف بازرسی گذرنامه‌ها شلوغ شده بود. آرام آرام سر و صدای همه داشت در می‌آمد. «چه…

دلتنگی مقامات برای افزایش مرگ و میر مبتلایان کرونا - مروری بر رسانه ها

بیشترین عنوانهای صفحات اول روزنامه‌های ۱۲اسفند رژیم مربوط به جنگ قدرت باندها بر سر کرسی ریاست‌جمهوری…

بازنشستگان؛ بلوچستان؛ دو روی سکهٔ وحشت نظام

از صبح دهم اسفند، ۲۶شهر میهن‌مان، بار دیگر شاهد اعتراض سراسری بازنشستگان و برخی دیگر از…

از قیام تا مکافات

پنجشنبه شب، ۷اسفند «در پاسخ به‌حملات موشکی علیه اهداف آمریکا در عراق، ایالات متحده زنجیره‌یی از…

چپاول، سرکوب، جرقه و... قیام

بلوچستان محروم و مجروح، اما سرفراز، ۵روز است که برخاسته و ملتهب است. شعله‌های قیام بسیاری…

نمودهای فوران آتشفشان

پس از شورش قهرمانانهٔ پنجم اسفند مردم سراوان، کماکان سیستان و بلوچستان در تب و تاب…

معنای «بمب ساعت شمار» و «حوادث رادیکال» ؟

به‌نوشته روزنامه اعتماد اعتراض مردم بلوچستان علیه نظام آخوندی خیزشی بی‌سابقه است که «طی هفته گذشته…

دریوزگی بر آستان ولایت به سبک خاتمی شیاد!

با نزدیک شدن به فضای انتخابات باسمه‌ای ریاست‌جمهوری در نظام ولایت مطلقه‌ٔ فقیه، در درون گله‌ٔ…

زندگی برده‌وار یا مرگ با شرافت؟

ممکن است نظام ولایت فقیه هم‌چنان اظهار تجاهل کند یا هم‌چنان دست به سانسور اخبار قیام…

شکست سرکوب و پروپاگاندای حکومتی در قیام سراوان

ارائهٔ این تصویر از قیام‌آفرینان که آنها عده‌یی «سودجو» و «قاچاقچی» هستند که می‌خواهند از آب…

چند انشا از یک دروغ!

وقایع شهر سراوان که در کانون آن کشتار سوخت‌بران زحمتکش و بی‌گناه قرار دارد، گریبان نظام…

اعتراف به بازی با نرخ ارز برای ادارهٔ اقتصاد درهم‌شکسته

«افزایش قیمت دلار و بالا نگه‌داشتن مصنوعی دلار واقعیتی پذیرفته شده از سوی تمام ارکان جامعه…

سراوان در آینه خبریِ یک ترجیع‌بند مبتذل

مجاری تنفسیِ یک پروپاگاند کر هماهنگ دروغ‌گویی رسانه‌یی و تحریف کارگزاران نظام آخوندی در باب حوادث…

اگر اتفاق ناخوشایندی بیفتد...

«باید جوانان خود را مراقبت کنیم. اگر خدای نکرده اتفاق ناخوشایندی بیفتد، خشک و ‌تر، اصول‌گرا…

حکومت قاچاقچیان غارت‌گر؛ چند عکس و دنیایی سخن

اخبار قیام و خیزش و اعتراض و مقاومت مردم قهرمان بلوچستان در زاهدان و سراوان، به‌رغم…

خیزش هموطنان بلوچ و ترفندهای آخوندی

نظام ولایت فقیه که می‌داند قیام و خیزش در هر گوشه‌یی از ایران، استعداد آن را…

چه باید کرد؟

 چه باید کرد؟ آنچه در سراوان رخ داد و هنوز ادامه دارد، از یک همه‌جانبه‌گیِ تضاد…

شیادی، دروغگویی و دیگر هیچ!

آخوند روحانی بار دیگر با سرهم‌بندی داستان دیگری در مورد اطلاع‌رسانی کرونا در یک سال پیش،…

رویاهای برباد رفته درباره دولت جدید آمریکا - مروری بر رسانه‌ها

در صفحات اول روزنامه‌های حکومتی امروز به‌خصوص روزنامه‌های باند خامنه‌ای با درشت‌نمایی حملات حوثی‌ها به عربستان،…

بمب زیر پوست جامعه یا هیزم آماده؟! - مروری بر رسانه‌های حکومتی

روزنامه‌های حکومتی در روز یکشنبه دهم اسفند تیترهای مهم خود را به بحران کرونا و ضدونقیض‌گوییهای…

جذاب شدن «راه‌کار دیگر» برای مردم - مروری بر رسانه‌ها

در روزنامه‌های حکومتی شنبه نهم اسفند، موضوع قیام مردم سیستان و بلوچستان و شرایط سخت مردم…

«بولدوزری که همهٔ ساختمان نظام را» فرو خواهد ریخت

آخوند روحانی روز چهارشنبه ۶اسفند در جلسهٔ هیأت دولت، مجلس ارتجاع را شلاق‌کش کرد و پاسخ…

سیستان و بلوچستان؛ خون نان

امان از تمامیت‌خواهی! آسیب‌شناسیِ ناهنجاریهای قومی، زبانی و ملیتی در ایران، همواره قدرت مرکزی و دولتی…

سوخت‌بری به چه دلیل و کشتار سوخت‌بران چرا؟

روز ۴ اسفند۹۹ نیروهای سرکوبگر سپاه پاسداران و نیروهای مرزی در پاسگاه شمسر در منطقه صفر…

تن‌شان دارد می‌لرزد!

روز ۲۳بهمن‌ماه سال۹۹، یعنی کمتر از یک ماه پس از روی کار آمدن دولت جدید در…

سراوان، خیزشی شعله‌گستر در تداوم قیام آبان

نان به قیمت جان! «سوخت‌بر» از واژگانی است که مانند «کول‌بر» از برکت سر آخوندها وارد…

خیزش سراوان!

چه گویم از ستم رفته بر بلوچستان دیار مردم مظلوم و خاک محرومان ز بیکرانهٔ دریا…

وضعیت خطرناک! از هر دو سو - مروری بر رسانه ها

روزنامه‌های حکومتی در روز ششم اسفند بحرانهای مختلف نظام را در تیترهای صفحات اول خود انعکاس…

آتشفشان سراوان؛ آیینهٔ سراسر ایران

از روز دوشنبه ۴اسفند سراوان بلوچستان شعله‌ور و در خیزش است. ماجرا هنگامی آغاز شد که…

روی تابلو «شرایط عینی» انقلاب در ایران چه می‌خوانیم؟

یک‌جا سوخت‌بران امروزند که جان بر سر نان می‌گذارند و جان شهر از جور نظم ولایی…

ما 519 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

Copyright © سایت بسوی پیروزی - صفحه مقالات 2021 All rights reserved. Custom Design by https://www.besoyepirozi.com
مقالات منتخب