اخبار نوشتاری و تصویری از ایران و مقاومت ایران و قیام آفرینان و کانونهای شورشی در سراسر میهن. اخبار سیاسی اجتماعی اقتصادی سرکوب و اختناق و زندانیان سیاسی. مقالات و گزارشات و تحلیل های سیاسی اجتماعی و اقتصادی بصورت نوشتاری و ویدئویی. ویدئوهای تاریخی فرهنگی هنری طنز و ... از سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران. https://www.besoyepirozi.com همه روزه در سایت های بسوی پیروزی و پاسارگاد سیتی

  • .
  • رهبری مقاومت
  • اخبار و گزارش
  • ویدئو خبرها
  • ویدئو کلیپ ها
  • رویدادهای تاریخی
  • مقالات و ادبیات
  • کتابخانه
  • سیاسی اجتماعی
  • اسناد و حقایق
  • روزها و یادها
  • .
  • برای کانون‌های شورشی
  • مقالات منتخب
  • مقالات ویژه
  • شعر و ادبیات
  • از انتشارات مقاومت
  • اجتماعی، اقتصادی
  • سیمای ایران فردا
  • سخن روز
  • محیط زیست
  • تحلیل و گزارش
  • بحرانهای سیاسی رژیم
  • بحرانهای درونی رژیم
  • رسانه های حکومتی
  • انقلاب مشروطه
  • شکنجه و شکنجه گر
  • قتل عام ۱۳۶۷
  • مقالات شما
  • زنان

سرنوشت عبرت‌آموز «حزب تودۀ ایران» - عبدالعلی معصومی

  • Facebook
  • Twitter
  • LinkedIn
  • Pinterest
منتشر شده در 16 دی 1399

«راه توده»، شمارۀ ۷۶۴، ۵آذر ۱۳۹۹، در مقالۀ«مخالفت حزب تودۀ ایران با اعدام مجاهدین خلق»ادّعا می‌کند که«دربارۀ حوادث آغاز دهۀ خونین ۶۰، قضاوتهای بی‌سند و مدرک زیاد می‌شود، به‌ویژه دربارۀ اقدام رهبری سازمان مجاهدین خلق برای اعلام جنگ مسلّحانه و موج ترورها و انفجارها و اعدامها.ما می‌گوییم اسناد حزب تودۀ ایران بهترین سند و مدرک برای هر نوع تحقیق در برابر این فاجعه است... از جمله، دربارۀ موج اعدام مجاهدین خلق، که حزب ما، علی­رغم شرایط ملتهب و فضای خطرناک سیاسی، که موجودیّت فعالیّت نیمه علنی حزب ما را می‌توانست با مخاطره روبه‌رو سازد، با آن به مخالفت برخاست و گفت که این اعدامها باید متوقّف شود.این اسناد، افشاکنندۀ آن تبلیغاتی است که ارگانهای مطبوعاتی و تلویزیونی مجاهدین خلق... حزب تودۀ ایران را حامی اعدام مجاهدین و حتّی فراتر از آن، تشویق کنندۀ اعدامها و حتّی فاش کنندۀ آدرس خانه‌های تیمیِ تیمهای مجاهدین خلق در آن زمان معرفّی می‌کنند؛ این اسناد از افتخارات توده‌یی‌هاست و هرگز نباید اجازه داد که روی آن غبار فراموشی بنشیند».
جالب است که همین مقاله یکی از این اسناد افتخار! را، که لابد بهترین آنهاست، یعنی، اظهارات کیانوری، دبیرکلّ حزب، را در آبان۱۳۶۰ می‌آورد که می‌گوید:«البته با شکست ماجراجویی‌های رهبری سازمان مجاهدین و کاهش روزافزون شرکت احمقانه و واقعاً احمقانۀ گول خوردگان در این ماجراجوییها که می‌توان گفت اکثریتشان واقعاً قصد خیانت به میهن و انقلاب را نداشتند و فقط به‌علت اعتماد به رهبری سازمان خود، گول سِحر و افسون آنها را خوردند، واکنش‌های شدید و سریع و عجولانه هم تخفیف پیدا کند.آقای رفسنجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، هم به این مسأله اشاره کرد و گفت: حالا که این جریانهای دارد فروکش می‌کند امیدِ این می‌رود که دادگاههای انقلابی، احکام آرامتر و ملایم‌تری برای مجازات شرکت‌کنندگان در این تظاهرات آشوبگرانه صادر کنند.
حزب ما از همان آغاز، معتقد بود که از راههای دیگر؛ از راههای ملایمتر، بدون این اعدامها و این خشونتهای غیرقابل توجیه هم می‌شد به همین نتیجه‌ها رسید.مثلاً، از طریق جدا کردن مسئولان اصلی از گول خوردگان و امکان دادن به گول خوردگان برای این‌که اشتباه خودشان را تصحیح کنند، نه تنها کسانی که به زندان افتاده‌اند، بلکه آنهایی هم که در خارج زندان هستند، می‌توانستند و می‌توانند در نتیجۀ تأثیر رفتار سعادتیها و کسان دیگری که در زندان به راه درست پی برده‌اند، از رهبری خائن و ماجراجوی خود جدا شوند و پدیدۀ آشوبگری تضعیف بشود و یا خاتمه پیدا کند.
نیروهای انقلابی امیدوارند، اظهارات اخیر دادستان کلّ انقلاب دربارۀ نرمش بیشتر و اِعمال خشونت کمتر در زندانها، هر چه بیشتر به مرحلۀ اجرا درآید، پرونده‌ها با سرعت بیشتر و دقّت خیلی بیشتر مورد رسیدگی قرارگیرد، و چه با زندانیان و چه با خانواده‌های زندانیان ملایمتر برخورد شود و نیز خانواده‌ها بتوانند با زندانیان خود دیدار کنند، از زندانی شدن آنها آگاه شوند. ».
این سند افتخار! در یک‌کلام، می‌گوید: از این پس بالاترها را اعدام کنید و پایین‌ترها را با رهنمودهای حزب توده به ندامت و خیانت بکشانید! از این جا می‌شود فهمید بقیۀ این اسناد افتخار! چیست؟
***
در شرایطی که امروز از یک‌سو حزب توده با پرونده ننگینی از وابستگی و پیاده کردن اهداف یک قدرت خارجی در ایران، خیانت فراموش نشدنی به دکتر محمد مصدق رهبر تاریخی مردم ایران، همکاری جنایتکارانه با رژیم خمینی تا حد مشارکت در سرکوب نیروهای دموکراتیک و به‌ویژه سازمان مجاهدین خلق ایران، نزد مردم ایران منفور و مطرود است و از سوی دیگر مجاهدین و مقاومت ایران با کوله باری از ۵۵سال مبارزه خونبار در برابر شاه و شیخ و تقدیم بیش از ۱۰۰هزار شهید و ایستادگی در برابر توطئه‌ها و زد و بندهای خارجی و دفاع از آزادی و استقلال ایران به نقطه امید مردم ایران برای تحقق دمکراسی و حاکمیت مردم تبدیل شده است، من برای انتقال تجربه به نسل جوان به‌ویژه، جوانان قیام‌آفرین و کانون‌های شورشی، در اینجا برای این‌که«مشت رسوایان»را وابکنم و«غبار فراموشی»را از رخ اسناد«گُهر بار»حزب«بی بدیل»توده بزدایم، بخشی از آن اسناد را از روزنامه‌های«افشاگرِ»همان زمان حزب، با ذکر منابع آنها، می‌آورم تا«سیه روی شود، هر که در او غِش باشد».
امّا، به‌عنوان گام اوّل، برای اثبات بی‌پایگی ادّعای نویسندۀ گزارش، می‌توان به بخشی از نامۀ سرگشادۀ ۲۸اردیبهشت ۱۳۶۱ کیانوری به«مقامات مسئول جمهوری اسلامی ایران»اشاره کرد که در آن به آنها پیام می‌دهد که«سران خائن و ماجراجو»ی سازمان مجاهدین باید بدون کوچکترین مماشات سرکوب شوند، امّا«بدنۀ»سازمان که«مشتی بازی خورده و احمق»اند و گول«رهبری خائن»مجاهدین را خورده اند، باید به راه درست هدایت شوند («راه توده»، شمارۀ۲۸، ۲۲بهمن ۱۳۶۱)، لابد به همان راهی که پس از بهمن ۱۳۶۱، کیانوری و طبری و دیگر سرکردگان حزب توده در زندان به آن هدایت شدند!
سیاست نوین شوروی
پیروزی انقلاب ۵۷، که با سقوط رژیم شاه، ژاندارم منطقۀ خلیج‌فارس، برچیده شدن پایگاههای نظامی و از میان رفتن سُلطۀ سیاسی و اقتصادی آمریکا در ایران همراه بود، برای شوروی گنج بازیافته‌یی بود که می‌خواست از آن به‌صورتی تمام‌عیار بهره‌گیری کند.حزب توده نیز در راستای سیاست نوین شوروی در ایران بازسازی شد.در«پِلِنوم»شانزدهم این حزب، که در نیمۀ اسفندماه ۵۷ در شهر لایپزیک آلمان شرقی بر گزارشد، با«صلاح اندیشیِ ازمابهتران»(«خاطرات سیاسی ایرج اسکندری»، جلد سوّم، ص۱۶۴)، ایرج اسکندری، دبیر اوّل پیشین، کنار گذاشته شد و نورالدّین کیانوری که«خیلی شدید از روحانیّت دفاع می‌کرد»(همان کتاب، ص۲۰۱)، دبیر اوّل حزب شد.
در این پلنوم برای هموارتر شدن راه فعالیّت علنی حزب توده، مصوّباتی به‌صورت«چکّشی»و«قلّابی»(همان کتاب، ص۴۶)، به تصویب رسید.در این مصوّبات،«اوّلین و مهمترین وظیفۀ حزب... همکاریِ همه‌جانبه... با نیروهای تحت رهبری آیت‌الله خمینی»در نظر گرفته شد («یادمانده‌ها و یادداشتهای پراکنده»، ایرج اسکندری، ص۵۸).
فعالیّت علنی برای گردانندگان حزب توده، که بیش از ۲۵سال دور از ایران«در یک مدار بسته»،«با ناامیدی از ادامۀ جنبش»،«به اتّکای کمکها و امکانات کشورهای سوسیالیستی»زیسته بودند («بررسی و ریشه‌یابی اشتباهات حزب توده در چهار سال اوّل انقلاب»، بابک امیرخسروی، اردیبهشت ۶۵، ص۵۴) از چنان بهای عظیمی برخوردار بود که از همان آغاز ورود به ایران بر آن شدند تا«در دل دوست»به هر حیله رهی باز کنند و دوام فعالیّت علنی خود را تضمین نمایند.
گام اوّل این بود که با درس‌آموزی از تجربیّات پیشین حزب،«از تکرار اشتباهات گذشته، خصوصاً، جنبش ملّی شدن صنایع نفت، که خاطرات بس تلخ در حیات حزب باقی گذاشته بود، احتیاط و پرهیز کنند»(«نامه به رفقا»، بابک امیرخسروی، ص۱۳). به این معنی که به جای مخالفت و ستیز دائمی، که با مصدّق داشتند، راههای وحدتِ هر چه مستحکمتر را با رژیم نوپا باز کنند تا شاید آبروی رفته را، دوباره، به جوی بازگردانند.
«قانون اساسی مبارزه»
در مُخیّلۀ آن روز حزب توده، جهان دو«کدخدا»بیشتر نداشت؛ یکی،«اردوگاه»غرب، که در رأس آن آمریکا بود و دیگری«اردوگاه»شرق، که شوروی سُکّان آن را به کف داشت و در میانۀ این دو اردوگاه هیچ مرز وحدتی وجود نداشت.جنبشها نیز ناگزیر بودند که سر بر آستان یکی از آن دو بسایند؛ اگر قبله‌گاهشان شرق نباشد، حتماً آبشخورشان غرب است:
«تاکنون هیچ جنبش ضدّامپریالیستیِ واقعی نبوده است که بیرونِ جبهۀ ضدّامپریالیستی جهانی (=اردوگاه شرق) باشد.آنها که معتقدند بدون همکاری با جبهۀ ضدّامپریالیستی جهانی، یعنی کشورهای سوسیالیستی، می‌توان به تنهایی بر امپریالیسم پیروز شد، نقش بر آب می‌زنند... هر که در این راه پیش رفته سرانجام از آستین امپریالیسم آمریکا سردرآورده است.این "قانون اساسی مبارزه" است»(«نامۀ مردم»، ارگان حزب توده، ۲۹فروردین ۱۳۶۴).
طبق این«قانون اساسی»،«عناصری که حتّی نظریۀ سلطنت طلب دارند و متّکی به دموکراسی هم نیستند، ولی در صحنۀ عمل با امپریالیسم درگیرند، انقلابی اند»(«نامۀ مردم»، ۱۳خرداد ۱۳۵۹).
از نظر حزب توده، این معیار، تنها«معیار تشخیص نیروهای مترّقی و ارتجاعی»در بین نیروهای سیاسی است (کیانوری،«پرسش و پاسخ»، شمارۀ ۱۱، ۲۲بهمن ۵۹).
رژیم خمینی وقتی با این معیار سنجیده می‌شود، رژیمی است قابل پشتیبانیِ تمام عیار:«تا وقتی که جمهوری اسلامی جهات ضدّامپریالیستی و مردمی را، که امام خمینی شاخص آن است، حفظ نماید، حتی با این نقص که آزادیهای دموکراتیک را محدود کند، حتماً، از آن پشتیبانی خواهیم کرد»(کیانوری،«پرسش و پاسخ»، آبان ۵۹) و تا وقتی که حزب توده از«خط امام»پشتیبانی می‌کند، این خط،«حلقۀ اساسی انقلاب»خواهد بود که همۀ نیروهای سیاسی باید گِرد آن فراهم آیند و از آن«پشتیبانی کامل»به‌عمل آورند (کیانوری،«برنامۀ حزب تودۀ ایران»، ۱۰ بهمن۵۸، ص۹) و«هر نیرویی که رهبری امام خمینی را نپذیرد، حتّی اگر صمیمانه‌ترین نیّات انقلابی را در سینۀ خود انبار کرده باشد، در عمل، آب به آسیاب امپریالیسم و ارتجاع می‌ریزد»(«نامۀ مردم»، ۱۲فروردین ۶۰).
«ضدّ انقلابِ»چماق به دست!
وقتی چماقداران بسیج شده از سوی گردانندگان رژیم، پس از سخنرانی خمینی در اواخر مردادماه ۵۸ که گفته بود«قلمها را بشکنید»، به دفاتر روزنامه‌های مخالف یورش بردند و از انتشار روزنامه های«آیندگان»،«آزادی»،«پیغام امروز»و... جلوگیری کردند، کیانوری این ایلغار وحشیانه را«توفانی انقلابی»«علیه یک سلسله از نشریات واقعاً ضدّ انقلابی»یاد کرد که«به‌طور عمده ماهیّت ضدّ امپریالیستی و ضدّ ارتجاعی دارد»(«پرسش و پاسخ»، شمارۀ ۸، ۱۸تیر ۵۹، ص۲۵).
وقتی این ایلغار به دامن حزب توده نیز چنگ آویخت و دفتر حزب به اشغال چماقداران بسیج شده درآمد، کیانوری برای این‌که خاطر«دوست»نرنجد، اعلام کرد که«ضدّ انقلاب افغانی»دفتر حزب را اشغال کرده است («نامۀ مردم»، ۳۱مرداد ۵۸) و چند روز بعد که این یورش، دامنگیرِ«روزنامۀ مردم»شد، آن را کار«عناصر ناشناس»قلمداد کرد («نامۀ مردم»، ۶شهریور ۵۸). بعد هم که چماق‌کشی‌ها و یورشهای پاسداران اوج گرفت و دهها کشته و صدها زخمی به جا گذاشت، آن را به حساب«ضدّ انقلاب»نوشت:«ضدّ انقلاب... به تظاهراتِ مخالف خود با سنگ و چماق و اسلحۀ گرم حمله می‌کند؛ کتابفروشیها را به نام حزب اللّهی آتش می‌زند... تحت حمایت لیبرالها آن قدر جسور شده است که به سخنرانیها و حتّی به مراکز "حزب جمهوری اسلامی" حمله می‌کند»(«نامۀ مردم»، ۲۲فروردین۱۳۶۰) و اِبایی هم ندارد که قربانی را به جای قاتل بنشاند:«به‌دنبال تشدید تحریکات گروهکها»تشنّج و درگیری به‌وجود آمد.این تشنّجها،«توطئۀ امپریالیسم آمریکا و ضدّ انقلاب داخلی»است («نامۀ مردم»، ۹فروردین ۶۰).«باز هم مجاهدین خلق هیزمِ آتشی گشته‌اند که برافروخته شدن آن جز به نفع امپریالیسم آمریکا و ضدّ انقلاب نیست». بر اثر تحریکات مجاهدین خلق«گروهی که لباس پاسداری داشتند با قمه و چاقو به کتابفروشیها حمله کرده که در این میان یک تن از اعضای مجاهدین کشته و گروهی دستگیر شدند».
مجاهدین،«دشمن بالفعل انقلاب»!
سازمان مجاهدین از ابتدای روی کارآمدن خمینی، در چشم«حزب توده»«آلت دست بورژوازی لیبرال و ضدّ انقلاب»و«نیروی سیاه ضدّ خلقی»(«نامۀ مردم»، ۲دیماه۵۹) نبود.بعد از سخنرانی مسعود رجوی در ورزشگاه امجدیه در ۲۲خرداد۵۹، به‌ویژه، پس از سخنرانی خمینی در روز ۴تیر۵۹، که گفت:«منافقها، بدتر از کفّارند»، بود که کیانوری با«فِراسَت»دریافت که مجاهدین«دشمن بالفعل انقلاب»(«نامۀ مردم»، ۲۷فروردین ۶۰) هستند و گرنه پیش از اینها همین مجاهدین در شمار«جبهۀ متّحد خلق»بودند و خود کیانوری در مصاحبه‌یی در اسفند ۵۸ سازمان مجاهدین را سازمانی دارای«موضع‌گیری سیاسی خلقی»و«به طور قاطع طرفدار حقوق زحمتکشان و مخالف سرمایه‌داری، مخالف مالکیّت بزرگ و مخالف جدّی امپریالیسم»و«یکی از نیروهای جدّی و مهمّ تشکیل دهندۀ جبهۀ متّحد خلق»نامیده بود.حتّی دو ماه بعد، کیانوری از این هم گام را فراتر نهاده و مسعود رجوی را«فردی مبارز»و سازمان مجاهدین را«یک سازمان سالم، خلقی و انقلابی»نامیده بود («حزب توده در عرصۀ سیاست»، کیانوری، ص۳۰).
بی‌تردید اگر مسعود رجوی در سخنرانیش در اَمجدیّه (۲۲خرداد ۱۳۵۹) به جای انتقاد شدید از عملکرد«ارتجاع حاکم»، سر بر آستان خمینی می‌سایید و مانند حزب توده حتّی به چماقدارانش هم احسنت می‌گفت، مسلّماً کیانوری او را،«یک‌شبه»، از«جبهۀ متّحد خلق»به«جبهۀ ضدّ خلق»منتقل نمی‌کرد و قُبّۀ«فردی مبارز»را که با دست و دلبازی به او بخشیده بود، از او پس نمی‌گرفت و او را به درجۀ«ضدّ انقلاب»مفتخر نمی‌کرد!
یکهّ‌تازیهای حزب توده پس از ۳۰خرداد۶۰
حزب توده بعد از ۳۰خرداد۶۰، در رویارویی با مجاهدین، که اینک رو در روی خمینی ایستاده و با او چنگ در چنگ شده بودند، هیچ‌گونه دست بستگی نداشت و در نثارکردن هر توهین و ناسزایی به این سازمان، که گناهی جز جنگیدنِ تمام عیار، به بهای جان و هستی و خان و مان با رژیم سفّاک خمینی نداشت، دریغ نورزید، مانند:«خودفروختگان مطرود خلق»،«تبهکاران ورشکسته»،«خیانتکاران سر به فرمان امپریالیسم»،«مادۀ فساد»(«اتّحاد مردم»، شمارۀ ۹۳، ۱۶شهریور۶۰)،«آشوبگر»،«تفاله های آمریکا»(«کار»، اکثریّت، شمارۀ ۱۳۴، ۱۳آبان ۶۰)،«تروریست وطنی»،«بازوی مسلّح آمریکا»،«ابزار توطئه های خانمان برانداز ضدّ انقلابیِ جبهۀ متّحد ضدّ انقلاب»(«راه توده»، شمارۀ ۲۶، ۸بهمن ۶۱).
***
آماج اصلی هرزه دَراییهای کیانوری و محفل نشینان حزبی‌اش،«رهبری»مجاهدین بود که او را از ارکان اصلی«ضدّ انقلاب»می‌شمردند و بار اصلی همۀ«گناهان»سازمان مجاهدین بر دوش او می‌نهادند.
از زبان کیانوری و همپالَکی‌هایش بشنوید:
«وظیفۀ اعضاء و هواداران "سازمان مجاهدین خلق"طرد رهبری و برگشت به جبهۀ انقلاب است».«موضع‌گیری ضدّ انقلابیِ مسلّماً محکوم به شکستی که سازمان مجاهدین خلق سرانجام بدان درغلتید، این حکم کلّی را بار دیگر ثابت می‌کند که لجاج در اشتباه و با اتّخاذ سیاستی بر مبنای تخیّلات و بدتر از آن، بر مبنای محاسبات ماکیاولیستی، به چه عواقب غم‌انگیز و شومی منتهی می‌شود.گناه درغلتیدن سازمان مجاهدین خلق به موضع‌گیری ضد انقلابیِ مسلّماً محکوم به شکست، مستقیماً و تماماً برعهدۀ رهبری این سازمان است که، محقّقاً، هم دچار لجاج در اشتباه، هم دچار تخیّلات بیمارگونه سیاسی بوده و هم بدتر از آن، توسّل به هر وسیله‌یی را برای رسیدن به هدف مجاز شمرده است.رهبری سازمان مجاهدین خلق نتوانست محتوا و اهداف انقلاب را به درستی ارزیابی کند، زیرا این ارزیابی را از خاستگاه تصرّف حکومت انجام می‌داد و در نتیجه، نتوانست اشتباهات خود را تصحیح کند و هر چه عمیق‌تر در باتلاق اشتباهات فرو رفت و آن گاه، در گمراهی و تخیّلات بیمارگونۀ سیاسی با هر گروه و هر فردی که در موضع مخالف با حاکمیّت انقلابی قرار داشت، به‌عنوان"وسیله"، دست به همکاری داد، تا آنجا که سر از سنگر ضدّ انقلاب به درآورد.
رهبری سازمان مجاهدین خلق هیچ‌گاه نتوانست و یا شاید نخواست بفهمد که شکستن انقلاب ضدّامپریالیستی و مردمی منجر به بازگشت آمریکا، بازگشت رژیم دست نشاندۀ خشن و خونخواری خواهد شد که سازمان مجاهدین نیز طعمۀ خونخوارگی آن خواهد گردید... رهبری سازمان مجاهدین خلق ... نتوانست و نخواست بفهمد که انقلاب و جمهوری اسلامی ایران دارای محتوای ضدّامپریالیستی و مردمی و انقلابی است... و سازمان را سرانجام در جبهۀ ضدّ انقلاب قرارداد.این حقیقتی است تأسّف برانگیز، ولی حقیقت جز این نیست.اکنون بر اعضاء و هواداران این سازمان است که خود را از گردابی که رهبری سازمان، آنها را در آن افکنده، رها سازند... وظیفۀ انقلابی؛ وظیفۀ میهنی و ایرانی حکم می‌کند که اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق به راه خلق برگردند... وظیفۀ آنها طرد این رهبری است که ... به‌وضوح معلوم است که عمل آنها ضدّ انقلابی است و بی‌کم و کاست ضدّ انقلابی است. ». («اتّحاد مردم»، شمارۀ ۸۳، دورۀ دوم، ۸تیر۱۳۶۰). .
***
«حزب توده»در بیانیۀ مشترک با گروه«اکثریّت»»در آبان ۱۳۶۰، زیر عنوان«چگونه بر دشواریهای تثبیت، تحکیم و گسترش انقلاب شکوهمندمان چیره شویم؟»، نیز رهبری سازمان مجاهدین را به صُلّابه کشید و نوشت:
«... رهبری "سازمان مجاهدین خلق ایران" و دیگر گروه‌های چپ رو، که روزگاری از آزادی برای توده‌های مردم؛ آزادی برای پاره کردن بندهای اسارت ملّی و طبقاتی دم می‌زدند، به خیل ننگین آزادیخواهان، که در حقیقت گورکنان آزادی هستند، پیوسته و پیروان گمراه شدۀ خویش را به ابزار توطئه‌های خانمان برانداز ضدّ انقلابیِ جبهۀ متّحد ضدّ انقلاب مبدّل کرده است.نتیجۀ عملی فعالیّت این نیرو همین است که امروز شاهدش هستیم؛ هر هفته، در خیابانهای شهرهای ایران و در زندانها، دهها و گاه صدها جوان با نیّت آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی، از میان گمراه شدگان کشته می‌شوند و چندین نفر از مبارزان راستین راه انقلاب ترور می‌شوند... هم‌اکنون از یک­سو، صدها نفر از مسئولان درجه اوّل جمهوری و بسیاری از مدافعان انقلاب و جمهوری اسلامی جان خود را از دست داده‌اند و از سوی دیگر هزار‌و‌پانصد نفر اعدام شده‌اند.
ما بار دیگر تأکید می‌کنیم که به سود انقلاب و جمهوری اسلامی است که حساب رهبران را از هواداران نوجوانِ گمراه جدا کنند.خلق حق دارد و باید دشمنان سوگند خوردۀ انقلاب، خائنین به خلق و گریختگان به آغوش امپریالیسم را بدون کوچکترین مماشات سرکوب کند.در عین‌حال باید با اتّخاذ سیاست ارشادی شرایطی فراهم آورَد که نوجوانان و گمراهانی که خود عامل اصلی راهی که رفته‌اند نیستند، به آغوش انقلاب بازگردند.ضرورتِ کاملاً مُبرَم انقلاب آن است که ... احکام اعدامِ کسانی که به اشتباه خود پی می‌برند و برای دفاع از مردم و انقلاب و شرکت در پیکار ضدّامپریالیستی (=تنور جنگ ضدّمردمی خمینی) اعلام آمادگی می‌کنند، معوّق بماند تا در زندان به آنان فرصت داده شود که پیرامون راهی که رفته‌اند و وظایفی که در پیش دارند، بیشتر بیندیشند و صداقت خود را به اثبات رسانند...
اِشاعۀ ترور ضدّ انقلابی یک نقشۀ شوم امپریالیستی برای تضعیف نیروهای ضدّ امپریالیستی است.مُجری این نقشۀ شوم نشوید.رجوی ها و خیابانی ها با محافل ارتجاعی و عناصر طرفدار سرمایه دارها و فئودالها ساخته اند، آنها را از خود برانید.بدانید که این جمهوری با وجود همۀ نارساییها و کمبودهایش، در تمام دورانِ موجودیّتش و به‌ویژه در ماههای اخیر (=اشاره به کشتار مجاهدین از ۳۰خرداد ۶۰ به بعد) ضربات دردناکی بر امپریالیستها وارد آورده است... امپریالیست‌ها و مرتجعین همگی خط مشی مجاهدین را می‌ستایند و از رجوی حمایت می‌کنند.تمام کشورهای مترقّی و انقلابی از جمهوری اسلامی ایران در برابر توطئه‌ها و تجاوزات امپریالیستی حمایت می‌کنند. ». (نشریۀ«کار»اکثریّت، شمارۀ ۱۳۴، ۱۳آبان ۱۳۶۰، اعلامیۀ مشترک حزب توده و اکثریّت). .
افتخار حزب توده به جاسوسی برای خمینی
وقتی حزب توده مجاهدین را مظهر ضدّ انقلاب و خمینی را الگوی انقلاب می‌داند، طبیعی است که خود را موظّف ببیند برای حفظ«حاکمیّت انقلابیِ جمهوری اسلامی ایران»، علیه سازمانی ضدّ انقلابی خبرچینی و جاسوسی کند و آن را علناً هم ابراز نماید:
«حزب توده... به موجب مسئولیّتی که در قبال انقلاب و جمهوری اسلامی... احساس می‌کند هر گونه اطّلاعی را که در مورد فعالیّت توطئه گرانۀ ضدّ انقلاب به‌منظور براندازی جمهوری اسلامی به دست آورده... در اختیار مسئولان قرارداده و خواهد داد»(اطّلاعیۀ حزب توده، ۱۴خرداد۶۰).
«افراد و هواداران حزب ما با تلاش شبانه روزی و خستگی ناپذیر خود توانستند کمکهای بسیار گرانبها و شایانی در زمینۀ کشف و خنثی کردن خطرناکترین توطئه های دشمنان انقلاب به نهادهای انقلابی برسانند»(«مجموعۀ اسناد پلنوم ۱۷»، فروردین ۶۰، ص۹۷).
وقتی هم که سازمان مجاهدین یکی از گزارشهای محرمانه‌یی را، که حزب توده از لندن به نخست وزیری رژیم فرستاده بود، افشا کرد، این حزب ضمن پذیرش این‌که«مجاهدین خلق ظاهراً به اسناد محرمانه یی که حزب توده ایران در اختیار مقامات مسئول قرار داده است، دسترسی پیدا کرده‌اند»، با مباهات اعلام کرد:«تفاوت ما با رهبری مجاهدین خلق آن است که ما اخبار فعالیّت ضدّ انقلاب را برای حِراستِ انقلاب در اختیار دولت جمهوری اسلامی قرار می‌دهیم، امّا، رهبری مجاهدین خلق از درون دستگاه جمهوری اسلامی ایران خبر می‌گیرد و با انتشار آن، منابع خبرگیری ما را به خطر می‌اندازد»(نشریۀ«مجاهد»، شمارۀ ۱۲۱، ۳۱اردیبهشت ۶۰).
***
وقتی«حزب توده»سازمان مجاهدین را«خائنین به خلق و گریختگان به آغوش امپریالیسم»،«بزرگترین دشمنِ گسترش آزادیهای مردمی و توده یی در جامعۀ انقلابی»،«خواهان آزادی فعالیّت ضدّ انقلاب»و«آزادیِ سازش با امپریالیسم»می‌خوانَد، اِبایی ندارد که اعلام کند«خلق، حق دارد و باید این دشمنان سوگندخوردۀ انقلاب را، بدون کوچکترین مماشات سرکوب کند»(«کار»، اکثریت، شمارۀ ۱۳۴، ۱۳آبان ۶۰،«اعلامیۀ مشترک حزب توده با اکثریّت»).
وقتی دیکتاتوری مذهبی خمینی، حکومت«ضدّ امپریالیستی و مردمی»و خود او«طالب گسترش و توسعۀ نهادهای انقلابی»،«خواستار عدالت اجتماعی و رفع ستم از طبقات محروم جامعه»(«اتّحاد مردم»، شمارۀ ۱۰۹، ۱۷دی ۶۰) خوانده شود، مخالفت با آن، در دیدگاه حزب توده، نمی‌تواند جزایی کمتر از اعدام داشته باشد.به ویژه اگر از سوی سازمانی باشد که حزب توده او را به این اوصاف می‌شناسد:«عامل آمریکا»،«وابسته به جبهۀ ضدّ انقلاب»، دشمن«حاکمیّت انقلابی»،«نفوذ در ارگانهای انقلابی برای اخلال»(«اتّحاد مردم»، شمارۀ ۹۲، ۹شهریور۶۰)،«خیانت به وطن»،«تشکیل گروه‌های تروریستی برای انجام ترورهای کور»،«ترور عابران معمولی»،«قتل‌عام هموطنان»(«راه توده»، ش۹، ۲مهر ۶۱)،
کیانوری وقتی علیه گردانندگان سازمان مجاهدین خلق اعلام جرم می‌کند و از دستگاه قضایی رژیم می‌خواهد که«بدون درنگ، این ریشه های فساد و تُفاله های آمریکا را به زباله دانی تاریخ»روانه کند، از پافشاری بر این نکته نیز غافل نیست که«رهبری خائن»سازمان مجاهدین را«شایستۀ سخت‌ترین کیفرها»بداند، امّا، حساب«سر»و«بدنۀ»سازمان را از هم جدا کند و سر را«خائن»و«ماجراجو»بداند و«بدنه»را«مشتی بازی خورده و احمق»، که گول«رهبری خائن»مجاهدین را خورده‌اند و گوسفندوار به هرسو که او بخواهد کشیده می‌شوند، با این پندار خام، که اگر این«سر»از«بدنه»جداشود، بدنه، خود به خود متلاشی می‌شود.
جبههٔ متّحد ضدّ انقلاب
کیانوری:«از ۳۰خرداد ۶۰ که توطئۀ مسخ انقلاب توسّط بنی صدر ـ رجوی با شکست مواجه شد، تا امروز، بیش از سه ماه است که تروریسم کور کم‌سابقه‌یی در جهان، در ایران اِعمال می‌شود. شبکه‌های "سیا"و"ساواک"به همراه رهبری مجاهدین خلق... هر روز ورق تازه‌یی بر جنایات خود می‌افزایند.دامنۀ این جنایات، که اکنون با هماهنگی کامل از سوی"جبهۀ متّحد ضدّ انقلاب" انجام می‌گیرد، بسیار گسترده و در شکل خود نوظهور و خارج از قاعده و قانونِ شناخته شده و به راستی کور است.
ضدّ انقلابیون از ترور مسئولان کشور گرفته تا حمله به سبک مافیا به خانۀ مقامات قضایی، از انفجار بمب در میادین و خیابان‌ها و پرتاب کوکتل مولوتف به داخل مغازه‌ها گرفته تا حمله به انجمنهای اسلامی، چاقوزدن مغازه‌دار و ... را پیوسته تکرار می‌کنند.آنها حتّی از به آتش کشیدن اتوبوسهای شرکت واحد و ترور عابران بی‌گناه هم اِبا ندارند...
هدف این ترورها، که از جانب سرکردۀ تروریستهای جهان، یعنی آمریکا سازمان داده می‌شود، ایجاد رُعب و وحشت در جامعه است.این رعب و وحشت باید از سویی مردم را بترساند و آنها را به خانه‌ها براند و از سوی دیگر، این فکر را به‌وجود بیاورد که جمهوری اسلامی قادر به حفظ امنیّت نیست... برای ایجاد امنیّت باید دارای دولت مقتدری باشد که باید شخص نیرومندی در رأس آن باشد... نقشۀ دومی هم هست که همان برافروختن جنگ داخلی و ایجاد برادرکشی برای آماده کردن زمینۀ دخالت مستقیم آمریکا در ایران است...
به این ترتب، هدف اصلی ضدّ انقلاب جهانی از دامن‌زدن به تروریسم کور روشن است.در نتیجه، انقلاب هم وظیفه‌یی فوری‌تر از آن در لحظۀ کنونی ندارد که این توطئه را در هم بشکند و تروریسم را ریشه‌کن کند...
قاطعیّت انقلابی می‌گوید که بدون درنگ باید این ریشه‌های فاسد را خشکاند و این تفاله‌های آمریکا را به زباله‌دان تاریخ فرستاد... عمّال ساواک و سیا بی‌تأمّل باید به جوخۀ اعدام سپرده شوند.رهبری خائن گروهکها شایستۀ سخت‌ترین کیفرها هستند.امّا برای اعضا و هواداران گروهکها و به‌ویژه "مجاهدین" باید حساب جداگانه‌یی باز کرد... اکثریت مطلق اعضا و هواداران گروهکهای ضدانقلابی فریب خوردگانی هستند که به دام رهبری خائن سازمان خود افتاده‌اند...
بخش بزرگی از این جوانان که در "سازمان مجاهدین"گردآمده‌اند، مسلمانان شجاع و پاکی هستند که شاخه‌یی از جوانان انقلابی ما را تشکیل می‌دهند، امّا، همین جوانان را رهبران خائن، در چارچوب سیستم"پول پُتی"، دو سالِ تمام آماده کرده‌اند، تا در لحظۀ معیّن و لازم از آنها بهره‌برداری کنند.این رهبران هنوز هم این جوانان را فریب می‌دهند و آنها را در حالی که قلبشان از کینۀ ضدّامپریالیستی شعله‌ور است، عملاً به عامل امپریالیسم تبدیل کرده‌اند...
ما باز هم تأکید می‌کنیم که تروریست واقعی را باید از میان برد، امّا در برابر فریب خوردگان باید نرمش نشان داد... مبارزۀ قاطع با پایگاههای داخلی امپریالیسم ـ این زادگاه هر توطئه و ترور ـ و برخورد قاطعانه با افرادی که عملیّات تروریستی و خرابکارانه و بمب‌گذاری می‌کنند، وظیفۀ انقلاب است. ». («اتّحاد مردم»، شمارۀ ۹۶، ۶مهر۶۰).
کیانوری، حتّی از درخواست اعدام سران«مجاهدین»توسّط آدمکشان خلیفۀ ارتجاع فراتر می‌رود و در ۲۸اردیبهشت ۱۳۶۱ در«نامۀ سرگشاده»یی به«مقامات مسئول جمهوری اسلامی ایران»، تقاضا می‌کند که اجازه فرمایند که او و حزبش، به همراه«پاسداران انقلابی»،«با تمام نیرو»وارد عرصۀ کارزار با«تفاله های آمریکا»شود.
در بخشی از این«نامۀ سرگشاده»چنین آمده است:
«برادران ارجمند! ... هم اکنون، شاهد آن هستیم که جبهۀ متّحد ضدّ انقلاب، با وجود ضربه‌های سنگینی که در پی درهم شکسته شدن توطئه‌های پی‌درپیِ دو سال اخیرش نوش جان کرده و با وجود امکانات عظیمی که در جریان شکست تجاوز جنایت‌بار صدّام به ایران، توطئۀ بنی صدر و سران خائن مجاهدین و ... از دست داده است، معذالک، با پیگیری و شتاب در جهت تدارک امکانات تازه‌یی برای وارد کردن ضربۀ جدیدی به جمهوری اسلامی ایران گام برمی‌دارد... امپریالیسم و ضدّ انقلاب می‌کوشند تا از راه گروه‌های وابسته به خود و افرادی نظیر کشمیری و کلاهی، که در نهادهای جمهوری اسلامی ایران نفوذ داده‌اند... همان رهنمودی را که قطب‌زاده به یارانش داده است، عملی سازند... حزب تودۀ ایران... با تمام نیروی خود علیه گروهها و گروهکهایی عمل کرده و می‌کند، که خواه آگاهانه، در چارچوب سازش با ضدّ انقلاب، و خواه ناآگاهانه، بر اثر شناخت نادرست از ماهیّت انقلاب ایران، در چنین راهی گام گذاشته‌اند. ». («راه توده»، شمارۀ ۲۸، ۲۲بهمن ۶۱، نامۀ سرگشادۀ ۲۸اردیبهشت ۶۱ کیانوری به«مقامات مسئول جمهوری اسلامی ایران»). .
«هر دم از این باغ بَری می‌رسد»!
وقتی مسعود رجوی با نقشه‌یی هوشمندانه در ۷مرداد۶۰، از قلب تهران به پاریس پرواز می‌کند، حزب توده طیّ اعلامیه‌یی از دولت فرانسه«مصرّانه خواستار استرداد»او به دولت ایران می‌شود (اعلامیۀ«حزب توده در خارج کشور»، به تاریخ ۸مرداد ۶۰).
«قاتل من رجوی خائن است! باید این قاتل را، که قاتل همۀ فریب خوردگان دیگر هم هست، به جوخۀ اعدام انقلاب سپرد»(«اتّحاد مردم»، شمارۀ ۹۷، دورۀ دوّم، ۱۳مهر۱۳۶۰.به‌نقل از«نشریۀ«انجمنهای دانشجویان مسلمان اروپا و آمریکا»، شمارۀ۱۸، ۲۷آذر۱۳۶۰).
***
وقتی خمینی تظاهرات دانش‌آموزان هوادار سازمان مجاهدین را در ۵مهر ۶۰ برای اجتماعی کردن شعار«مرگ بر خمینی»به خاک و خون کشید و صدها جوان پاکباز و مشتاق آزادی را به جوخۀ تیرباران سپرد، حزب توده این خیزش دلیرانه را«تظاهرات احمقانه و واقعاً احمقانۀ گول‌خوردگانی»نامید که به دام«سِحر و افسون ماجراجوییهای تبهکارانۀ رهبری سازمان مجاهدین خلق افتاده‌اند»(کیانوری،«پرسش و پاسخ»، ۹آبان ۶۰) و به پیروی از خمینی، یکی از نشریات سازمانی حزب توده، مسعود رجوی را«قاتل کشتگان»۵مهر معرّفی کرد که«با استفاده از جوانی و کم‌تجربگی جوانان مجاهد»، آنها را به کام مرگ فرستاده است و با بیانی که از«امام»دجّالش الهام می‌گیرد، می‌پرسد: رجوی،«خائن فراریِ سرسپردۀ آمریکا»،«به کدام سابقۀ فداکاری در راه میهن و ملّت، دم از ملّت‌گرایی و میهن‌دوستی»می‌زند؟ (اتّحاد مردم»، شمارۀ ۹۷، ۱۳مهر ۶۰).
***
کیانوری در سرسپردگی، هم‌چنان، تیز، به پیش می‌تازد و در دشمن‌کامی با مجاهدین از«امام»خود هیچ کم نمی‌آورد.مثلاً، چند روز پس از شهادت پاکبازانۀ سرداران قهرمانِ«عاشورای مجاهدین»ـ اشرف رجوی، موسی خیابانی و همرزمانشان ـ با ابراز شادمانی از این شهادتها، اعلام می‌کند:«رهبری مجاهدین هر روز بیشتر در باتلاق خیانت به انقلاب و سازش با دشمنان انقلاب فرو می‌رود»(کیانوری،«پرسش و پاسخ»، بهمن۶۰).
***
«حزب توده»و«اکثریّت»به همگامی با نیروهای سرکوبگر رژیم در سرکوبی رزمندگان آزادی افتخار هم می‌کنند.مثلاً، در سرکوبی«سربداران جنگل»(آمل) در زمستان ۱۳۶۱:«فدائیان خلق ایران (اکثریّت) و نیروهای حزب تودۀ ایران از همان نخستین لحظات یورش مهاجمان ضدّ انقلابی، دوش به دوش مردم و نیروهای بسیج و سپاه و دیگر نیروهای انتظامی شهر با فداکاری، در سرکوب و دفع مهاجمان، فعّالانه، شرکت داشتند.دو تن از رفقای ما و حزب در حوادث آمل توسّط مهاجمان ضدّ انقلابی از ناحیه شکم و سر مجروح شدند که هم‌اکنون در بیمارستان بستری هستند. ». (نشریۀ«کار»، فدائیان خلق ایران ـ اکثریت، شمارۀ ۱۴۷، ۱۴بهمن ۱۳۶۰). .
***
نشریۀ«انجمنهای دانشجویان مسلمان اروپا و آمریکا»، شمارۀ ۲۴، ۹بهمن ۱۳۶۰، ص۲۸:«حزب جنایتکار و مردم فروش توده، این‌چنین ریختن خون هزاران فرزند رشید و انقلابی خلق قهرمان ایران را وسیله‌یی برای پیوند رسمی خود با باند ضدّخلقی خمینی پلید و خائن لازم و ضروری می‌داند!»:
نشریهٔ «مجاهد»در ترازوی حزب توده
حدود یک هفته پیش از یورش پاسداران هار خمینی به حزب توده، پاچالداران خارج کشوری حزب، در گزارشی دربارۀ انتشار«مجاهد»نوشتند:«چند هفته است که نشریۀ نوظهور "مجاهد خارج کشور"که چون دهها نشریۀ رنگارنگ دیگرِ طرفداران رضا نیم پهلوی، بختیاریها، لیبرالها و... در تقسیم کار ضدّ انقلابی که این‌گونه نشریات دارند، وظیفۀ گمراه کردن بخشی از ایرانیان مقیم خارج از کشور را به عهده گرفته است... هنوز هستند افرادی که تحت تأثیر تبلیغات ضدّ انقلابی رهبری"مجاهدین"، تصویری نادرست از انقلاب ایران و اوضاع میهنشان دارند.اگر سخن ما نقشی در خنثی کردن این تبلیغات مسموم ایفاکند، آن چه قصد ما از این سخن است، برآورده می‌گردد.
مهمترین نکته‌یی که دربارۀ نشریۀ مجاهدین قابل ذکر است، این است که اگر کسی با مطالعۀ این نشریه بخواهد خبری، تحلیلی یا تفسیری از مهمترین مسائل روز ایران و جهان بخواند، به بیراهه رفته است و "معادل دو دلارِ" خود را، مفت از دست داده است...!
نویسندگان "مجاهد"دربارۀ مبرم‌ترین مسائل روز جامعۀ ایران؛ دربارۀ اصلاحات ارضی، بازرگانی خارجی، محدودکردن سرمایه‌داری، مبارزه با محتکرین و مافیای توزیع، هیچ حرفی برای گفتن ندارند.می‌دانید چرا؟ چون نمی‌توان از بزرگ مالکان و کلان سرمایه داران، همه گونه، کمک مادّی و معنوی (!) گرفت و در عین‌حال غارتگری آنها را افشا کرد.امّا، به عوض این همه مطالب ملالت‌آور و خسته کننده (!)، "مجاهد"خوب می‌داند چگونه صفحات زیادی دربارۀ"انفجار خودروِ متعلّق به رئیس هلال احمر روجن"، ترور بسیجیها و پاسداران و مردم عادی و نیز اعلام حمایت نمایندگان جریانهای و احزاب بورژوایی (نظیر ائتلاف لیبرال ـ سوسیال‌دموکراتهای انگلیس!) از"شورای ملّی مقاومت" سیاه کند.
آن تعداد معدودی از "مجاهد"که به"تحلیل"و"سرمقاله"اختصاص دارد چیزی نیست جز توجیه وقیحانۀ همدستی رهبری"مجاهدین"با امپریالیسم و اخیراً همدستی آشکار با رژیم صدّام . مثلاً سرمقالۀ"مجاهد"شمارۀ ۱۳۴، وقیحانه امام خمینی را به‌عنوان تنها کسی که خواهان ادامۀ جنگ است، معرّفی کرده (از آمریکا سخنی نیست) و نتیجه گرفته که باید به جای مبارزه با امپریالیسم و رژیم صدّام تمام سلاحها را به سوی جمهوری اسلامی ایران نشانه رفت (عین شعارِ زیر صفحۀ ۲"مجاهد").
این است عاقبت ننگین مدّعیان سابق مبارزۀ ضدّ امپریالیستی و ترقّیخواهی! باشد که این واقعیّات که قلم از توصیف کامل بُعد فاجعه‌آمیز آن عاجز است، فریب خوردگان را به هوش آورَد»(«راه توده»، سال اوّل، شمارۀ۲۶، ۸بهمن ۱۳۶۱).
جنگ وجه دیگر سیاست سرکوب

(سرمقالۀ شمارۀ ۱۳۴، ۱۶دی۱۳۶۱، نشریۀ«مجاهد»).
پیش از«فاجعه»
کیانوری در نشست«پرسش و پاسخ»۲۰شهریور ۶۱، شعرگونه‌یی خواند که مصراع اوّل آن این بود:
«توده‌یی هستم و همراه امام ـ ماندگارم که زمان است به کام»
در آن روزهایی که این شعر را می‌خواند زمان چندان هم به کام نبود و هر چه زمان می‌گذشت دوران ناکامی، نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد.او به این پندار دل بسته بود که تا خمینی زنده است، آسیبی به حزب توده نخواهد رسید و تنها یک«کودتای ارتجاعی»و«تسلّط حکومتی شبیه حکومت محمّدرضا»ست که فضای فعالیّت را در برابر حزب توده می‌بندد.از این رو،«سیاست حزب تودۀ ایران»را بر محور«پشتیبانی صادقانه از خط امام»نهاده بود و با تأکید می‌گفت:«این پشتیبانی، استراتژیک و طولانی است، مال امروز و فردا نیست، تاکتیک نیست، حقّه بازی نیست، گول زدن نیست»(نشریۀ«کار»،«ارگان چریک‌های فدایی خلق»، اکثریّت، شهریور ۶۱، مصاحبه با کیانوری).
کیانوری در این«پشتیبانیِ استراتژیک»آن چنان جدّی و صادق بود که در مهرماه سال۶۰،«برای تأمین امکان ادامۀ فعالیّت علنی، فهرست اسامی اعضای رهبریِ منتخب پلنوم ۱۶ و آن عدّه‌یی که در جریان مبارزات انتخاباتی در نشریات حزبی معرّفی شده بودند و نشانی آنها را در اختیار دولت قرار داد»(«با گامهای فاجعه»، نوشتۀ شیوا فرهمندراد، از اعضای آن روز حزب توده، چاپ پاییز ۱۳۶۸ـ ویراست دوّم).
***
جریان گام‌به‌گام فعالیتّهای حزب توده و تعقیبهای پیاپی رهبران و اعضای آن را در ماههای آخرِ پیش از یورش به این حزب، از زبان نویسندۀ کتابِ«با گامهای فاجعه»بشنوید که خود در آن ماهها با آنها همراه و همگام بوده است:
ـ در آذر۶۰،«خبررسید که رفقای رهبری را خطر دستگیری تهدید می‌کند... طبری می‌گفت بعضی از رفقای مهمّ ما را همه جا تعقیب می‌کنند، با سماجت و پیگیریِ تمام».
ـ در بهمن۶۰، ابوالحسن خطیب را گرفتند.طبری گفته بود:«پرونده‌های ترور را که این رفقا قبل از انقلاب داشته‌اند، بیرون کشیده‌اند و آنها را به‌قتل متّهم می‌کنند.وضع بدی است، اصلاً، سردرنمی‌آورم».
ـ در اسفند۶۰، آقارضا شَلتوکی«وقتی مهرداد و دو رفیق دیگر را در محل تکثیر نوارهای "پرسش و پاسخ" گرفتند، گفت: نمی‌توانیم با اینها موش و گربه بازی کنیم، کافی است یکی از ما مخفی شود تا بلافاصله جار و جنجال راه بیندازند که آی اینها مخفی شدند و زیرزمین رفتند و محارب شدند و بریزند و دخل همه را بیاورند».
ـ در ۱۱فروردین ۶۱ پورهُرمزان و همۀ کارکنان انتشارات را گرفتند.در همین ماه گالیگ (آوانسیان) را گرفتند و«از داخل ماشین او چند جلد پاسپورت سفید و برخی اسناد مهم به دست آوردند».
ـ در ماه شهریور ۶۱،«دو نفر از پیکهای دفتر سازمان ایالتی تهران را گرفتند.دربارۀ یکی از آن دو، طبری گفت: او اطّلاعات خیلی وسیعی دارد و می‌تواند نقشی را که عباسی در لودادن سازمان نظامی حزب بعد از ۲۸مرداد۳۲ داشت، این بار او ایفاکند.به همه جا رفت و آمد داشته و همه را می‌شناسد».
در همین ماه، اخگر (رفعت محمّدزاده) می‌گفت:«به نظر من حکایت ما با این ملّاها مثل آدمی است که با خرس توی یک جوال رفته باشد.اینها حقّه بازِ به تمام معنی هستند، هر روز کَلَک تازه‌یی سوار می‌کنند... رفقای ما زیاد خوشبین هستند و آخرش چوب این خوشبینی را می‌خوریم».
ـ در مهرماه۶۱، در یک خبرنامه داخلی حزب نوشته بودند:«اخیراً در ارتش بخشنامه‌یی با این مضمون صادر شده: فهرست اسامی کلیۀ افرادی را که از سال۳۲ تا امروز معروف به انتساب به حزب منحلّۀ توده بوده‌اند و هنوز در صفوف ارتش حضور دارند و نیز فهرست اسامی تمامی افرادی را که خود یا بستگان درجه اوّلشان هوادار این حزب منحلّه هستند، هر چه زودتر تهیّه و ارسال دارید.نظیر این بخشنامه در ادارات دیگر، از جمله آموزش و پرورش، آمده بود».
در همین ماه مهر،«کوزیچکین، کونسولیار دوّم سفارت شوروی در تهران به انگلستان پناهنده شد.طبری می‌گفت: او اطلاعات مفصّلی به انگلیسیها فروخته است و انگلیسیها هم آن اطلاعات را به ایران فروخته‌اند.اطلاعات خیلی وسیعی دربارۀ حزب و همه چیز.وی مأمور حفظ ارتباط با حزب توده بود».
ـ در ماه آذر۶۱، روزنامۀ«جمهوری اسلامی»به‌نقل از موسوی تبریزی،«دادستان کلّ انقلاب اسلامی»، نوشت:«حزب توده منحلّه است».
در همین ماه طبری می‌گوید:«یکی از افراد نزدیک به یکی از عالی‌ترین مقامات دولتی به او گفته است: ترا به خدا کاری کنید که افتضاح بعد از کودتای ۲۸مرداد پیش نیاید. همه جا نقشۀ قلع و قَمع شما را می‌کشند، اقلّاً بخشی از رهبریتان را از زیر ضرب خارج کنید... شاخه‌های مهم تشکیلاتتان را کورکنید، منظّم و حساب­شده عقب‌نشینی کنید، امکان ندهید همه چیز را یک جا نابود کنند، نگذارید همه‌گیر بیفتند، اعدام شوند یا در زندان بپوسند». امّا، طبری از قول«رفیق کیا»می‌گفت:«هیچ خبری نیست.اینها همه سر و صداست، در آن بالا کسانی هستند که مانع حمله به ما هستند».
فروغیان یک سال بعد می‌گفت:«در آذر ۶۱ رفقای شوروی به من گفتند که به حزب حمله خواهد شد و بهتر است که بزنید به چاک».
در دیماه۶۱ اخگر گفته بود:«در خانۀ روبه‌روی خانۀ ما، پشت پنجره‌یی پاسداری نشسته و از پشت کرکرۀ حصیری در تمام روز، رفت و آمد خانه ما را زیرنظر دارد».
طبری هم می‌گفت:«رو به روی دفتر کار عمویی دوربین نصب کرده‌اند و از هرکس که به آن جا رفت و آمد دارد عکس برداری می‌کنند». وقتی به عمویی گفته شد«چرا خانه و دفترتان را عوض نمی‌کنید؟»گفت:«ما تمام تلاشمان را می‌کنیم؛ همه نیرویمان را به کار می‌بریم تا عَلَنِیّتمان را حفظ کنیم.اتّفاقاً، آنها هم دلشان می‌خواهد که ما مخفی شویم، آن وقت داد و فریاد راه بیندازند که ها! دیدید که دروغ گفتند و دوست نیستند و همۀ سیاست‌هایشان تاکتیکی بود؟ این است که ما اصرار داریم هر طوری که هست حزب را علنی نگهداریم.اگر همه را گرفتند، آن وقت زبانمان دراز است... با سرسختی از حقّانیتمان دفاع می‌کنیم».
در همین دیماه، لاجوردی عمویی ... را به اوین خواسته بود.عمویی به دفتر کار لاجوردی در زندان اوین رفت.لاجوردی به هنگام صحبت با عمویی به شوخی گفت:«هیچ می‌دانی که الآن می‌توانم ترا در همین جا نگه دارم و اصلاً دستور اعدامت را بدهم؟»
ـ روز ۲۹دیماه، عمویی در جلسۀ هیأت سیاسی شرکت کرد تا جریان دیدارش با لاجوردی را شرح دهد.تمام محلّه‌یی که آن خانۀ محلّ جلسه در آن بود، تحت‌نظر قرار داشت.
ـ در جلسۀ«پرسش و پاسخ»۹بهمن۶۱، کیانوری قیافۀ فوق‌العاده ناراحت و گرفته‌یی داشت.در پاسخ یکی از حاضران که دربارۀ علّت گرفتگیِ حالش پرسید، گفت:«اوضاع خیلی خراب است؛ خیلی... " در طول بیش از سه سال ارتباط و حداقل یک بار در هفته سر و کار داشتن با او، این نخستین و آخرین بار بود که شنیدم که او از اوضاع گله‌مند باشد».
ـ در همین روز، روزنامۀ«مورنینگ استار»، ارگان حزب کمونیست انگلستان، نوشت:«دستگاههای سرکوبی حاکمیّت ایران طرح‌های وسیعی را برای یورش به حزب تودۀ ایران آماده کرده‌اند و قصد اجرای این طرح‌ها را دارند».
طبری می‌گفت:«این مطلب خیلی مهم است، زیرا، از قدیم در انگلستان، کمونیستها و سازمانهای اطّلاعاتی در محافل یکدیگر رخنه و نفوذ داشته‌اند و اینها اخبار موثّقی دارند که این مقاله را نوشته‌اند».
ـ ۱۳بهمن۶۱، بعد از پایان جلسۀ هیأت سیاسی، باقرزاده در تاریکی خیابان درِ ماشینی را گشود و دید پر از پاسدار مسلّح است.ذوالقَدر هم می‌گفت یکی را من دیدم که چیزی شبیه تفنگ به دست داشت.
کیانوری در شهریور ۶۱ در مصاحبه با نشریۀ«کار»(اکثریّت) گفته بود:«این که برخی از نیروهای راستین خط امام، سیاست توده ستیزی را در پیش گرفته‌اند برای ما تعجّب برانگیز است... آنها سیاست حزب را عمیقاً درک نمی‌کنند.سه سال است که ما مدام صداقت نشان می‌دهیم ولی آنها می‌زنند توی گوش ما؛ این امکان را از ما می‌گیرند، آن امکان را از ما می‌گیرند... بالاخره، روزی اتّحاد صمیمانۀ نیروهای راستین سوسیالیسم علمی و نیروهای راستین انقلابی مسلمانِ مبارز و متعهّد فرا می‌رسد».
یورش«نیروهای راستین خط امام»به حزب توده
در بامداد روز یکشنبه ۱۷بهمن ۶۱، کیانوری به هنگام دستگیری خود و دیگر کادرهای بالا و میانی و پایین حزب، خوبِ خوب فهمید که«نیروهای راستین خط امام»، سیاست حزب توده را، عمیقاً، درک می‌کرده‌اند و این او بود که سیاست«نیروهای راستین خطّ امام»را عمیقاً درک نمی‌کرد و از این رو، بر سر او و یارانش که با«خرس»به یک جوال رفتند، همان آمد که«اخگر»پیش‌بینی کرده بود.
همزمان با یورش نیروهای نظامی رژیم به داخل خاک عراق با نام«عملیّات والفجر»، در بامداد یکشنبه ۱۷بهمن ۶۱، یورش پاسداران ارتجاع به حزب توده آغاز شد.
روز ۱۸بهمن۶۱ روزنامۀ«اطّلاعات»نوشت:«چند جاسوس کا.گ. ب، با گذرنامه و شناسنامۀ جعلی دستگیر شدند.در بین دستگیر شدگان فرد باسابقه‌یی به نام کیانوری، که سالهای متمادی در حزب معلوم الحال فعالیّت داشته، دیده می‌شود». سه روز بعد، موسوی تبریزی، دادستان کلّ رژیم، در یک مصاحبه رادیو ـ تلویزیونی جرم دستگیر شدگان را«جاسوسی به نفع کشورهای شرقی»اعلام کرد و گفت:«آنها طبق قانون اساسی می‌بایست اعضای مرکزیتّشان را به وزارت کشور معرّفی می‌کردند.آن عدّه‌یی که معرّفی کردند، همین جاسوسها بودند که دستگیر شدند».
خاوری، از اعضای باقیماندۀ مرکزیّت حزب توده، در نامه‌یی به«آیت‌الله منتظری»، دستگیری کیانوری و دیگر سران و اعضای حزب توده را«یورش عهدشکنانه»،«توطئۀ خطرناک علیه جنبه‌های مردمی و ضدّ امپریالیستی انقلاب»به قصد«پایمال کردن کامل آزادیها»یاد کرد و از این«اُسطورۀ اخلاق اسلامی»درخواست کرد برای نجات«جنبه‌های مردمی و ضدّ امپریالیستیِ خط امام»دخالت کند («راه توده»، شمارۀ ۲۹، ۲۹بهمن۱۳۶۱).
خاوری و پارۀ خارج کشوری حزب توده در اعلامیه‌یی به تاریخ ۲۷ بهمن۶۱، از رژیم به‌عنوان«زندانبان بهترین مدافعان جمهوری اسلامی»یاد کردند و نوشتند:«بنا به اصرار و تأکید مقامات رسمی وزارت کشور، فهرست کامل اعضای رهبری و مشخّصات و آدرس کامل آنان را به آن وزارتخانه دادیم و بسیار متأسّفیم که این مشخّصات در بازداشت رهبران ما مورد استفاده قرار گرفته و به اعتبار امانتداری مقامات جمهوری اسلامی ایران لطمۀ جبران‌ناپذیری وارد کرده است».
اعترافات«تَهمتَن در زنجیر»
پس از دستگیری کیانوری پارۀ برون‌مرزی حزب توده«با درودی آتشین به رفیق کیانوری، بزرگمرد تاریخ ایران»، دربارۀ او نوشت:«... آزادمردی که تمام عمرِ آگاه، پربار، جوشان و پیکارجویانۀ خود را صرف دفاع از منافع خلقهای میهن ما کرد و در تمام لحظات زندگیش با تمام سلّولهای بدنش علیه امپریالیسم، ارتجاع داخلی و خارجی رزمید و راه تعمیق انقلاب شکوهمند ما را روشن ساخت و پای‌مردانه از خط امام، از ۱۵خرداد ۴۲ تا به امروز، پشتیبانی کرد»(«راه توده»، ش۳۲، ۳۰ اسفند۶۱).
یکی از شاعران توده‌یی برونمرز، در شعری«پدر کیا»را این‌چنین ستود:
«پدرم کیا! آفتاب از گریبان تو برمی‌آید... / امروز و همیشه، میدان از آن توست پهلوان پدر!/ سلام بر سربازان جوخۀ قدیم آزادی؛ سرداران بی‌شکست، سلام!/ اینان نمی‌دانند که گدازه‌های آتشفشان را باز/ به عَبث، در کوره می‌نهند/ و نمی‌دانند که سندان، چکّشهای چوبینه را خواهد شکست»(«راه توده»، ش۳۴، ۵فروردین ۶۱).
هم آن شاعر در شعر«تَهمتَن (=رستم) در زنجیر»دربارۀ«پدر کیا»این‌چنین سرود:
«از عشق و از شبیخون/ یک دم جدا نبوده ای/ موهایت/ زان پیش که از باد و آفتاب بپژمُرَد/ از غبار میدان نبردِ همیشه/ سپید شد... / خاکستر آرش در رگهای توست/ آنان که زنجیر می‌بافند در پای آرش/ فردا چه می‌گویند شبیخونِ افراسیاب را؟/ ... آوازت در عاج نقش بسته است/ آن چه تو لمس می‌کنی/ طلاست»(«راه توده»، ش۳۷، ۲۶فروردین ۶۲).
***
دو هفته پس از انتشار شعر«تهمتن در زنجیر»، تهمتن (کیانوری) در شبانگاه ۱۰اردیبهشت ۶۲، سه روز پس از دستگیری احسان طبری، به همراه محمود اعتمادزاده (م.ا. به آذین)، از نویسندگان قدیمی عضو حزب توده و صاحب امتیاز هفته نامۀ«اتّحاد مردم»به تلویزیون رژیم آورده شدند و بر حزب توده و پیشینۀ فعالیت‌هایشان در این حزب، خط بُطلان کشیدند.
کیانوری، دبیر اوّل حزب توده، اعترافاتش را این‌چنین آغاز کرد:«به حضور امام خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، من امروز می‌خواهم کوشش بکنم با پوزش و شرمندگی در مقابل ایشان، تخلّفاتی را که حزب ما در عرض این چهارسال فعالیّت در جمهوری اسلامی ایران انجام داده... بیان کنم و این تخلّفات درسی باشد برای نسل جوان ما که راه درست خودشان را از راه گمراهی که ما رفتیم، جدا بکنند و بتوانند... از این گمراهی که ما را به این روز و این فاجعه انداخته است، دوری بجویند. ».. .
او این«تخلّفات»را در«شش محورِ عمده خلاصه کرده»و بیان نمود، از جمله:«... زیرپا گذاشتن شعار عمده و اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی»، یعنی«شعار نه شرقی، نه غربی»... که در توضیح آن گفت:«ما این شعار را در حرف پذیرفتیم، ولی در عمل به علّت آن چسبندگی و وابستگی که طی چندین ده سال که بین حزب ما و حزب کمونیست اتّحاد شوروی برقرار شده بود، نتوانستیم خودمان را از این وابستگی خلاص بکنیم... نتیجه این شد که ما به گمراهی افتادیم و این گمراهی ما را، روزبه‌روز هم به طرف عمق بیشتر، یعنی ورطۀ خطرناکتری کشاند، یعنی در فعالیّت ما دیگر مسائل سیاسی جای خودش را به مسائل جاسوسی و خیانت به جمهوری اسلامی کشاند و... مسائلی از قبیل مسائل مربوط به نظامی ـ سیاسی در گزارشهای ما به طرف شوروی داده می‌شد... این بزرگترین تخلّف ما، که مسلّماً خیانت هم بوده، است و به‌نظر من، مادرِ کلیّۀ تخلّفات دیگر است...
دوّمین تخلّف ما، مسالۀ سلاح است... که در روزهای بهمن ... به دست گروههایی که تحت عنوان حزب توده فعالیّت می‌کردند، افتاد... وقتی امام دستور دادند که سلاحها همه تحویل داده شود به مقامات جمهوری اسلامی و به کمیته‌ها، به جای این‌که این دستور را اجرا کنیم... مقداری را جاسازی و مقداری مخفی کردیم و با این کار تخلّف بزرگی انجام دادیم...
سوّمین و یکی از عمده‌ترین موادّ تخلّف ما، تخلّف از اعلامیۀ ده مادّه‌یی دادستانی کلّ انقلاب بود... ایشان دستور دادند که هرکس هر کاری کرده به جای خودش، از این تاریخ دسته‌ها بیایند سازمانهای مخفی خود را منحل کنند؛ سلاحهایی را که دارند تحویل دهند و به کار سیاسی بپردازند... به جای این‌که سازمان مخفی خود را ... منحل کنیم آن را تقویت کردیم... که کارش عبارت بود از جمع‌آوری اطلاعات، تا حدّ اطلاعات جاسوسی...
چهارمین محور در خطاهای ما، مسألۀ افسران است.امام اعلام کردند که نیروهای مسلّح باید از برخوردهای احزاب سیاسی برکنار باشند... ما با کمال تأسّف... این دستور را زیر پا گذاشتیم... ما این افسران را... وصلشان کردیم به شبکۀ مخفی و ... وسیله‌یی شد برای گرفتن خبر و در مواردی هم انتقال این خبر به مقامات شوروی... به‌نظر ما این خود یک خیانت به جمهوری اسلامی بوده است...
محور پنجمی که من مهمّ تشخیص می‌دهم، برخورد ماست با قانون پاکسازیِ تصویب شده از طرف مجلس شورای اسلامی... [که در آن] به‌طور تلویحی گفته شده که افراد وابسته به حزب توده ایران... می‌بایست از دستگاه دولتی ... تسویه شوند... ما به جای این‌که این را بپذیریم... سعی کردیم ... افراد نفوذی خود را در جاهای حسّاس تری بنشانیم و یا این‌که افراد تازه‌یی را برای تماس با حزب جلب کنیم...
ششمین محور... عبارت است از ... کوشش برای پیدا کردن راهی برای عبور از مرز؛ عبور غیرقانونی...
به نظر ما این تخلّفات خیلی سنگین است.در چهارچوب جاسوسی، خیانت، تخلّف... می‌گنجد و به قدری سنگین است که به‌نظر من، سنگین‌ترین مجازاتهایی که جمهوری اسلامی بخواهد، حق دارد که در مورد این تخلّفات... تصمیم بگیرد. »..
کیانوری در پایان اعترافاتش، از«تودۀ جوان حزبی»خواست که از«وابستگی به خارج و بیگانه»دوری کنند که«مادر تمام انحرافات و خیانتها و فاجعه‌یی می‌شود که حزب ما دچار آن شده است و ما امروز به‌عنوان نمایندگانش پاسخگو هستیم در مقابل مردم ایران و در مقابل آن چه خودمان خیال می‌کنیم می‌خواهیم خدمت کنیم و محصول کارمان درست معکوس آن از کار درآمده است».
***
محمود اعتمادزاده (م.ا. به آذین)، نیز در اعترافاتش پس از محکوم کردن«عملکرد نیروهای چپ، از ابتدا تا آستانۀ پیروزی انقلاب»و اشاره به«بن‌بست مارکسیسم در ایران»و«چهل سال خیانت حزب توده»، تأکید کرد:«حزب توده با خیانتهایی که صورت داده، الآن به‌صورت لاشۀ گندیده‌یی است که باید دفن شود طوری که امکان سرایت عفونت آن به اَذهان سادۀ جوانان به کلّی گرفته شود»و سپس در ادامۀ اعترافاتش گفت:«من از این‌که پس از ۲۳سال قطع کامل بار دیگر به حزب پیوستم ... اشتباه بسیار بزرگی، هم نسبت به خودم و هم نسبت به مردم مستضعف ایران»مرتکب شده‌ام و«در مقابل این مردم و در مقابل امام بزرگوار خمینی ... خودم را مسئول می‌دانم و خودم را در حقیقت نوعی در خیانت حزب توده شریک می‌دانم و ... سزاوار کیفر شایسته... هستم، امّا، با این همه، امیدوارم که این ملّت شهید پرور... مرا مورد عفو قرار بدهند و من در این اشتباهی که کرده‌ام توبه کار هستم؛ از صمیم قلب توبه کار هستم»(روزنامۀ«جمهوری اسلامی»، ۱۱اردیبهشت ۶۲).
***
احسان طبری نیز در شبانگاه ۱۶اردیبهشت ۶۲، در یک مصاحبۀ تلویزیونی، پس از«سلام و تَحیّتِ پرشور به رهبر کبیر و بنیانگذار جمهوری اسلامی، امام امّت»دربارۀ«بن‌بستهای مارکسیسم»سخن گفت و در پایان سخنانش از«محضر شریف رهبر کبیر انقلاب اسلامی و امّت شهید پرور ایران»درخواست«عفو»کرد و گفت:«اَستَغفِرُاللهَ ربّی و اَتُوبُ اِلیهِ».
او در این سخنان اظهار داشت که«پیدایش اندیشه‌های انتقادی من نسبت به مارکسیسم، نتیجۀ یک تحوّل خلق السّاعه نیست، بلکه ثمرۀ تفکّر دور و دراز و رنجباری است که در [ده روز اسارت] زندان کردم و کتب و نشریاتی که مطالعه کردم [مانند] آثار علّامۀ فقید طباطبایی و شهید آیت‌الله مطهّری».
«داروهای اعتراف‌گیری»
ـ«کمیتۀ مرکزی برون‌مرزی حزب توده» سه روز پس از اعترافات کیانوری و اعتمادزاده و طبری، در اطّلاعیه‌یی به تاریخ ۱۴ اردیبهشت۶۲، اعلام کرد:«تاریخ مبارزات قهرمانانۀ حزب تودۀ ایران؛ حزبی را، که ده‌هزار سال زندان به دوش می‌کشد، نمی‌توان با مشتی اراجیف، که عُمّال بزرگ سرمایه‌داران و کلان زمینداران، با هدایت دستگاههای جاسوسی امپریالیستی سرهم‌بندی کرده‌اند و به‌زور شلّاق و شکنجه‌های قرون‌وسطایی به دهان قربانیان جنایت خود گذاشته‌اند، لکّه‌دار کرد»(«راه توده»، شمارۀ ۴۰، ۱۶ اردیبهشت۶۲).
«راه توده»در مطلبی دربارۀ شیوۀ اعتراف‌گیری از زندانیان توده‌یی نوشت:«برخلاف نوجوانان بی‌تجربه، مردان نزدیک به هفتادساله‌یی که عمری را با اعتقادات معیّن گذرانده‌اند و چه بسا در معرض آزمایشهای سخت قرار گرفته و از عقاید خود دست نکشیده‌اند، ممکن نیست که پس از برخورد "محترمانه"با گردانندگان شکنجه‌گاههای اوین به"حقایق"پی ببرند و بر زندگی گذشتۀ خود خط بطلان بکشند، مگر این‌که با ترکیب وحشتناکی از"منطقِ"مجموعۀ این آقایان، از فحش و لگد و مشت و سیلی گرفته تا شلّاق و منگنه و گاز انبر و درفش و سوزن و اِماله مایعات داغ و سوزاننده، شکنجه و تجاوز به ناموس عزیزانشان در جلوِ چشمان آنان و بالاخره، استفاده از مدرن‌ترین وسایل شکنجه و"اعتراف"گیریِ کشورهای امپریالیستی بر پایه استفاده از داروها و مواد شیمیایی و شوک الکتریکی و غیره، روبه‌رو شده باشند که می‌تواند دستگاه عصبی یک انسان را چنان مختل کند که با"لبان خندان" و قیافۀ به ظاهر تندرست و آراسته، تمام آن چیزهایی را که شکنجه‌گر می‌خواهد تکرار نماید.واقعاً هم چه طور باور کردنی است که حتّی یک نفر از کسانی که مجموعاً چند صد سال در شکنجه‌گاههای ساواک شاه اسیر بوده‌اند، به عقاید خود پایبند نماند و تنها آن چیزهایی را تکرار کند که شکنجه‌گر از او می‌خواهد؟»(«راه توده»، شماره۴۰، ۱۶ اردیبهشت۶۲).
«راه تودۀ»(شمارۀ ۴۱، ۲۳ اردیبهشت۶۲) علّت این‌گونه اعتراف‌گیری را روشن‌تر بیان می‌کند:«امپریالیسم و مدافعان نظام غارتگرانۀ سرمایه‌داری... دست به تدارک توطئۀ به‌مراتب جنایت بارتر از دستگیری این شخصیّتهای برجستۀ حزب و میهنمان زدند.آنها کوشیدند نمایشی از به‌اصطلاح "اعتراف"سوسیالیسم و هواداران راستین آن به"خیانت" در ایران ترتیب دهند... از قبل روشن بود که این اُسطوره‌های مقاومت و وفاداری، نه تنها قاطعانه به دفاع از حزب و انقلاب برخواهند خاست بلکه از این فرصت نیز برای افشای این توطئۀ بزرگِ امپریالیسم و مدافعان نظام غارتگرانۀ سرمایه‌داری سود خواهند جست... می‌دانستند که باقی ماندن اراده و ذهنِ آبدیده و انقلابی این رفقا تهدیدی جدّی برای توطئۀ جنایت بارشان است.از این رو، دشمن از طریق استفاده از کالبد بی‌ارادۀ این اسطوره‌های مقاومت و وفاداری، توطئۀ خود را پیاده می‌کند.امپریالیسم و طرفداران سرمایه‌داریِ بی‌بند و بار در نهادهای جمهوری اسلامی ایران... به کثیف‌ترین نوع توطئه متوسّل شدند.دشمن که با آبدیدگان کورۀ شکنجه و زندان روبه‌رو شده بود، راهی جز استفاده از داروهای شیمیایی و مواد مخدّر و تکنیکهای پیچیدۀ تحت تأثیر قرار دادنِ مغز و اعصاب در پیش روی خود نیافت... امپریالیسم جهانی، نه تنها ... آنان را به زیر شکنجه کشید، بلکه وحشیانه و زبونانه حتّی بدن و صدای آنها را به بازیچه گرفت. »..
***
اعترافات کیانوری و ۱۷تن دیگر از سران حزب توده در شبانگاه ۲۰شهریور۶۲، نشان داد که این داروها در زمینۀ اعترافگیری، واقعاً، معجزه آساست! در این شب نیز کیانوری، دبیر اوّل حزب، اعضای هیأت سیاسی (عباس حَجَری، رضا شَلتوکی، حسین جودت، مهدی پرتوی، منوچهر بهزادی، فرج الله میزانی و انوشیروان ابراهیمی») و اعضای مرکزیت حزب (آصف رزم دیده، مهدی کیهان، گاگیک آوانسیان و... ) در«لجن‌مال کردن»حزب و دفاع جانانه از«امام»و«خطّ»او هیچ مرزی را نانوردیده باقی نگذاشتند.
ایرج اسکندری، دبیر اوّل پیشین حزب توده، دربارۀ این«داروهای اعتراف گیری»گفته بود: قضیّۀ دوا و این حرفها، به کلّی، مزخرف است... امکان دارد که به یکی دوا بزنند که اراده‌اش تخدیر شود، امّا، دیگر دارو و اَنژِکسیونِ استدلال، تا به‌حال، ندیده بودیم که به کسی بزنند که استدلالش خوب بشود.اینها برای صحّت اظهارات خودشان، مرتّب، دارند استدلال می‌کنند.این را دیگر ما نشنیده بودیم»(«فصلی در گلسرخ»، دورۀ دوم، جلد او، ل، تابستان ۱۳۶۴، مصاحبۀ عاطفه گرگین با ایرج اسکندری).
***
پس از این اعترافات بود که«کمیتۀ مرکزی برون‌مرزی حزب تودۀ ایران»اعلام کرد:«رفقای دربند، از اعضای رهبری حزب، تا هنگامی که در اسارت و زیر شکنجه هستند، دارای هیچ‌گونه مسئولیّت عملی در سازمان نمی‌باشند و سخنان و توصیه‌ها و اقداماتشان... فاقد هر گونه اعتبار است. ». («راه توده»، شمارۀ ۶۱، ۸مهر۶۲). .
در پی آن،«سازمانهای حزبی در خارج کشور»در پیامی به«کمیتۀ مرکزی حزب توده»اعلام کردند:«ما مسئولان سازمانهای حزبی در خارج کشور، کلیۀ تصمیمات و رهنمودهای کمیتۀ مرکزی برون‌مرزی را، رهنمودهای لازم‌الاجرای حزبی تلقّی می‌کنیم. ». («راه توده»، شماره ۶۱، ۸مهر۶۲). .
در حالی‌که دختران و پسران مجاهد در دهه۶۰بدون این‌که اسم خودشان را هم به دشمن بگویند به جوخه‌های تیرباران سلام کردند و به چوبه‌های دار بوسه زدند و در حالی‌که هزاران مجاهد در سال۶۷ داغ توبه و ندامت را بر دل خمینی و اعوان و انصارش گذاشتند و قتل‌عام شدند، رهبران حزب توده با ۴۰سال سابقه و تحصیل در آکادمی‌های مختلف، به توبه و ندامت کشیده شدند و یک‌شبه به ”اسلام“ خمینی گرویدند و دیگران را به سازش و تسلیم فراخواندند.این است مجازات اتودینامیک وابستگی و اپورتونیسم و خیانت.
قسمتی از اطّلاعیۀ دفتر مجاهدین خلق در پاریس پس از دستگیری رهبران حزب توده
نشریۀ«مجاهد»، شمارۀ ۱۴۰، ۲۸بهمن ۱۳۶۱:
(بدنیست در همین جا به شیوۀ برخورد انقلابی سازمان مجاهدین در جریان دستگیر شدن سران حزب توده اشاره کنیم که بر اساس اصول شناخته شدۀ خود، هر گونه نقض حقوق‌بشر و اِعمال شکنجه و محاکمات مخفی را دربارۀ افراد دستگیر شدۀ حزب توده محکوم می‌کند).
«... ۵ـ بدیهی است سازمان مجاهدین خلق ایران بر اساس اصول شناخته شدۀ خود، علی­رغم حمایت آشکار حزب توده از سرکوب و اعدام مجاهدین و دیگر نیروهای مقاومت، چون گذشته، هر گونه نقض حقوق‌بشر و اِعمال شکنجه و محاکمات مخفی در دادگاههای ناصالح رژیم خمینی را دربارۀ سران حزب توده و سلطنت طلبان نیز محکوم می‌شناسد.«دفتر مجاهدین خلق در پاریس»ـ ۱۹بهمن۶۱).
یک پرسش ضروری
در پایان این مرور شتاب‌زده، جا دارد از سینه چاکان ولی‌فقیه بپرسیم حزبی که در آن چهار سال، لحظه‌یی از مَجیزگویی و آستان‌بوسی«امام خمینی»! کوتاهی نکرد، چرا این‌چنین مورد غضب او قرار گرفت؟ با این‌که این طرفداریِ همه‌جانبه از مجموعۀ سیاست‌ها و کارکردهای رژیم، به‌رغم دافعۀ شدیدی که در مردم ایجاد می‌کرد، بی‌وقفه، ادامه یافت.
ایرج اسکندری، دبیر اوّل پیشین حزب توده، در نامه‌یی که در مهرماه ۶۰ به برژِنف و«کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی»در مورد«غلط بودن مَشی حزب توده»فرستاد، به این دافعه اشاره کرد:«... حزب توده در افکار عمومی مردم شهرت غم‌انگیزِ زائدۀ ارتجاع مذهبی را برای خود به‌وجود آورد و به‌صورت سازمانی درآمد که برای جلب نظر ملّاهای در قدرت... کوشش می‌کند اَعمال و تصمیمات ضدّدموکراتیک دار و دسته روحانیان را توجیه کند و خود را در هیأت "مأمور راهنما"علیه آزادیخواهان جلوه‌گر سازد.عنوان"آیت‌الله" که از مدّتها پیش از طرف مردم به‌صورتی ریشخندآمیز به رفیق کیانوری داده شده، عمق نفرت افکار عمومی را نسبت به سیاست اجرایی دستگاه رهبری حزب به‌خوبی آشکار می‌سازد. ». («یادمانده‌ها و یادداشتهای پراکنده»، ایرج اسکندری، نشر«مرد امروز»، ص۲۱۰). .
آیا یورش به حزب توده، که به تسلیم و خیانت بلافصل رهبران آن و بعدها با اعدام شماری از گردانندگان و اعضا و هواداران این حزب ادامه یافت، پاسخ درخور به حزبی بود که«حتّی یک لحظه»در«دفاع از رژیم جمهوری اسلامی»کوتاهی نکرد؟ («راه توده»، ش۴۱، ۲۳ اردیبهشت۶۲).
و آیا اگر خمینی از ذرّه یی توان و ظرفیّت رفرم‌پذیری و گشایش و تحمّل دگراندیشان برخوردار بود، نمی‌توانست جریانی را که تا به این حدّ در سرسپردگی و تسلیم طلبی دستی گشاده داشت، تحمّل کند و به آن اجازۀ فعالیّت آزادِ تحت همان قانون اساسی ولایت فقیهی‌اش را بدهد؟
آن سوی طیف هم بقا و بالندگی شورای ملی مقاومت و مجاهدین است که با شناخت عمیق نظام ولایت فقیه و پرداخت قیمت حداکثر، این رژیم قرون‌وسطایی را بی‌آینده کرد، شعله مقاومت در ایران را فروزان نگاه داشت و به کانون امید مردم برای آزادی و استقلال تبدیل شد.
  • قبلی
  • بعدی
  • Facebook
  • Twitter
  • LinkedIn
  • Pinterest

پوران نجفی، دوستی به زلالی آب چشمه‌های شمال

گاهی در زندگی با کسی برخورد می‌کنی که هرگز نمی‌توانی فراموشش کنی. دوستی که بتوان در سخت‌ترین شرایط رویش تکیه کرد، فکر نمی‌کنم زیاد باشند. دوستی که فرسنگها فاصله جغرافیایی و سال‌ها فاصله زمانی روی محبت و صفای دوستانه‌اش خدشه‌ای وارد نکند و هر بار که او را ببینی همان گرما و صداقت روزهای اول…

شریک دزد و رفیق قافله! - مینا انتظاری

در جریان محاکمه و دادگاه تاریخی دیپلمات تروریست رژیم، یعنی اسدالله اسدی و شرکا! خیلی چیزها روشن شد و خیلی دستها بیشتر رو شد. خوشبختانه اکثریت عظیمی از هموطنان تبعیدی و فعالان سیاسی اپوزیسیون نسبت به این رویداد بی‌سابقه موضع‌گیری خوبی کردند ولی برخی هم شرمگینانه یا تنگ‌نظرانه خودشان را به کوچه علی چپ زدند.…

کمیت لنگ وزارت در جدال با محبوبیت سرهنگ

سرهنگ بهزاد معزی، دو بار با دو پرواز غافلگیرانه، نقشی تعیین‌کننده در تاریخچهٔ انقلاب نوین ایران دارد. در نخستین پرواز، امانت خلق و میهن، مسعود رجوی را از قلب یک پایگاه شکاری در تهران به مقصد پاریس رساند و بخشی از افتخارات این مقاومت شد؛ بخشی از رنج‌ها و خونهایی که نثار شدند تا دست…

بیاد فرمانده و استاد عزیزم سرهنگ بهزاد معزی

این قصه‌ای کوتاه به درازای ۵۰سال است که می‌نویسم، نه ادیب هستم و نه نویسنده فقط حرف دل است و امیدوارم بر دل نشیند. چند کلمه‌ای درباره فرمانده و استاد عزیزم بهزاد معزی، کسی که راه آسمان را برایم گشود و به‌من آموخت آنچه را که می‌دانست و تجربه کرده بود بدون تکبر و با…

سوزش سپاه از مشت محکم همیاران بر دهان نظام

اطلاعات سپاه در سایتی به‌نام «بولتن نیوز!» که برای دلداری دادن پاسداران و بسیجی‌های لرزان و هراسان سر هم کرده است، تلاش‌های مفتضح و رسوایی می‌کند. در عین‌حال به‌نظر می‌آید اولین کاربرد این سایت آموزش و تمرین و دروغ‌گویی و داستان پردازیهای تخیلی به ساندیس‌خواران ولایت‌معاش است؛ البته یکی دیگر از «فواید!» این سایت دریافت…

چهار روزی که ایران را تکان داد

حالا از قلهٔ غروب آخرین روز ماه دی، به بامداد و ظهر و عصر چهار روزی چشم می‌دوزیم که روزهایی استثنایی بودند. روزهای کم‌نظیر در عمر یک کشور که مردمانش از زنجیرها و دیوارهای زندگی کنده می‌شدند و هوای تنفس مشترک، یکرنگی و عشق با تمام سادگی و زلال بودنش بود. چهار روز بذرافشانی ۲۶…

«از صدای سخن عشق»

ــ «سرهنگ از خودش عشق به‌جا گذاشت». ــ سرگرد حسین اسکندریان ــ «از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌تر یادگاری که در این گنبد دوار بماند» ــ حافظ ــ «گریه بدم، خنده شدم مرده بدم، زنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم» ــ مولوی اشاره‌ای به سابقهٔ طولانی یک پرسش و پاسخ دغدغه‌های…

طنین تولدی نو

«ردایی که «زندگی در دروغ» به تن دارد، از جنس شگفت‌انگیزی است. تا زمانی که جامعه را می‌پوشاند، گویی از جنس فولاد است. اما به‌محض آن‌که کسی در جایی از آن، سوراخی پدید آورد، به‌محض این‌که تنها یک بازیگر، قواعد بازی را زیر پا گذاشت و بازی را هم‌چون یک بازی برملا و رسوا کرد،…

سیمای آزادی، تلویزیونی بر روی فرکانس اعتماد

تقدیم به بیست و پنجمین گلریزان همیاری با سیمای آزادی سیمای آزادی، تلویزیون ملی ایران، تنها تلویزیون سراسری مقاومت ایران است که از طریق ماهواره، وظیفهٔ شکافتن سانسور، اطلاع‌رسانی به مهین اسیر و انعکاس فعالیت کانون‌های شورشی را به عهده دارد. این وظیفهٔ خطیر با آغاز قیام مسلحانهٔ سراسری در ۳۰خرداد۶۰ به عهدهٔ رادیو صدای…

در همیاری با سیمای آزادی چه گذشت؟

همیاری چیست؟ برنامه سالانهٔ همیاری با سیمای آزادی را باید سرفصلی از همبستگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هم‌میهنان با کانون مقاومت و نیز با خودشان و دیگران دانست. در برنامه‌های همیاری اگر چه کمک‌رسانی مادی و مالی برای گذران امورات صدای اصلی مقاومت صورت می‌گیرد، اما فراتر از آن، این صدا و ندا، نجوا و…

عطش آزادیخواهی و ظهور نسل‌های اختناق‌شکن

دیکتاتوریها و تربیت سوژه‌های بهنجار یکی از ستون‌نویس‌های روزنامه حکومتی مستقل مطلبی نوشته است با تیتر «قدرت در آینده در دست چه کسانی است» ؟ در این نوشتار او با استناد و فاکت‌آوری از کتاب «مراقبت و تنبیه» میشل فوکو، متفکر فرانسوی به تربیت «سوژه‌های بهنجار»، در ساختارهایی مانند «کلیسا، مدرسه، زندان، بیمارستان، رادیو، تلویزیون…

استراتژی شرافتمند و میهن‌پرستانه براندازی

«هدف (مجاهدین) روشن است. آنها از هر چالشی می‌خواهند یک بحران اجتماعی خلق کنند. می‌خواهند با سیاست «فیزیکال وارفیر» (جنگ روانی نهادینه) واکسن را که یک مطالبهٔ به‌حق اجتماعی است، تبدیل به چاشنی انفجاری اغتشاشات کنند تا از رهاورد آن، استراتژی شوم و ضدایرانی خود (براندازی) را پیش ببرند» (مستقل. ۲۱دی۹۹). *** اعتراف به یک…

توفان در قله خشم‌های برافروخته

تذکاری از قیام دانشجویان در روزهای هفتهٔ سوم دی‌۹۸ یک سال از قیام دانشجویان آزاده‌ٔ میهنمان در روزهای ۲۱تا۲۴ دی۹۸ گذشت. این حماسهٔ افتخارمند نشان داد که قیام آبان زنده و ملتهب در رگان جامعهٔ انفجاری ایران حضور دارد. نه تنها حضور دارد بلکه مانند گدازه‌های آتشفشان، در زیر پوست خیابان‌ها لحظه‌ٔ فواره زدن و…

سرنوشت عبرت‌آموز «حزب تودۀ ایران» - عبدالعلی معصومی

«راه توده»، شمارۀ ۷۶۴، ۵آذر ۱۳۹۹، در مقالۀ«مخالفت حزب تودۀ ایران با اعدام مجاهدین خلق»ادّعا می‌کند که«دربارۀ حوادث آغاز دهۀ خونین ۶۰، قضاوتهای بی‌سند و مدرک زیاد می‌شود، به‌ویژه دربارۀ اقدام رهبری سازمان مجاهدین خلق برای اعلام جنگ مسلّحانه و موج ترورها و انفجارها و اعدامها.ما می‌گوییم اسناد حزب تودۀ ایران بهترین سند و مدرک…

«برادر همهٔ گنجشکان» - در رفتن حمید اسدیان

کاروان حمید رفت از پیش... . . همیشه زیر تأثیر این جملهٔ عین القضات همدانی بودم که: «هر کاتب که نه دل بوُد بی‌خبر است و هر مکتوب‌ الیه که نه دل است هم‌چنین». و در میان شاعران و نویسندگان دنبال آن گونه کاتب می‌گشتم که «دل» باشد. اکنون که برادر بزرگوارم حمید اسدیان رفته…

سخنی با حمید عزیزم - مهدی خدایی‌صفت

 سخنی با حمید عزیزم - مهدی خدایی‌صفت یار دیرین در سفر آخرین سرانحام در دیدار معشوق اعلا سبقت گرفت و پرکشید و هیچ نگفت که درد جانسوز فراقش را چگونه گذران کنم؟! تا پاسی از برنامه سیما هنوز نمی‌خواستم باور کنم که حمید عزیزم دیگر در میان ما نیست. از اولین حلقه‌های خطیر بیماری بیمناکش…

سفرت به‌خیر، اما...دل عالمی بسوزی - در ستایش حمید اسدیان

«به گریز باد گفتم: سفرت به‌خیر! گفتا: من و این سرای دلتنگ من و عالمی جدایی». در بهت ناگهان حمید اسدیان مجاهد و مبارزی والامقام، شاعری با انبوه استعاره‌های فلسفی، قصه‌نویسی با درآمیختن رئالیسم و سوررئالیسم، نمایشنامه‌نویسی مکاشفه‌گر در شناساندن زندان و زندانی در عهد ایلغار قتل‌عام‌گر و نویسنده‌یی متعهد به آرمان آزادی، در بهت…

در جاودانگی مجاهد کبیر، روشنفکر مبارز و انقلابی فروتن حمید اسدیان ـ حمیدرضا طاهرزاده

در جاودانگی مجاهد کبیر، روشنفکر مبارز، انقلابی فروتن و اختر فروزان و پرفروغ آسمان شعر و ادبیات مقاومت، حمید اسدیان زین آتش نهفته که در سینه من است خورشید شعله‌ای است که در آسمان گرفت بر برگ گل به خون شقایق نوشته‌اند کان کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت «حافظ» خبر کوتاه بود…

در سوگ دوست نازنینم؛ حمید اسدیان - جمشید پیمان

به "سادگی" آراسته بود، دلش از عشق سرشار بود، در جانش پرنده‌ٔ آزادی پرواز می‌کرد. سینه‌اش از پیکار با پلشتی و پلشت‌های روزگار می‌جوشید. آرزویش رهایی ایران بود و سرمایه‌اش جان پرمایه‌اش بود. او مجاهد خلق بود! او حمید اسدیان بود: مجاهد ماند و مجاهد مُرد، آن‌گونه که دلش می‌خواست و آرزویش بود! به راستی…

۱۶آذر؛ گرامی‌داشت بیداری ایران‌زمین

«دلم از این همه نابخردی‌ها سخت آشوب است. من از پوسیدن و ماندن در این مرداب کرم‌آلود بیزارم. کجا رفتند عاشق‌های جان برکف؟ به خون پاک‌شان سوگند من از نامردمی‌ها سخت بیمارم». (بخشی از شعر «چرا؟»، سرودهٔ زنده‌یاد دکتر محمد ملکی) چنین بوده است زندگی دانشجو و دانشگاه ایران و به‌پای دارندگان جنبش دانشجویی در…

از «سه قطره خون» تا کهکشانی از تنفس یاس

به نیروی خلاق علم و هنر درخشان نما زندگی گسل با فشرده صف اتحاد قیود عقب‌ماندگی برپا خیز با هم آمیز علم و زندگی را ای جوان! دانشجو! با نور علم روشن کن راه صلح جهان شده خاک ایران ما غرق خون به دست جنایت‌گران به نیروی دانش کنیم سرنگون بناهای غارتگران بر پا خیز...…

در سوگ یک پهلوان میدان مبارزه برای آزادی و عشق و انسانیت – مهین مشکین‌فام و مسلم اسکندر فیلابی

هم میهنان عزیز و مبارز! امروز ایران‌زمین سوگوار یکی از پهلوانان میدان مبارزه برای آزادی و عشق و انسانیت است. استاد بزرگوار دکتر محمد ملکی از پیروان صدیق و پاکباز پیشوای فراموشی ناپذیر مردم ایران دکتر محمد مصدق، با کوله باری از مبارزه سرسختانه و تحمل رنج و شکنجه در سیاه‌چال‌های حکومت پلید آخوندی به…

به یاد دکتر محمد ملکی... سلام مرا به آن «عزیز» برسان – محمد اقبال

با لهجه خاص تهرانی یا بهتر بگویم شمیرانی‌اش و با شوخ طبعی و بذله گوییهای فراوان او را برای اولین بار در مسجد هدایت دیدم. اواخر دهه چهل شمسی و سپس هرازگاهی در برخی مناسبات تا دوران تحصن دانشگاه تهران در سال۱۳۵۷ که توسط او و چند تن از استادان انقلابی سازمان داده می‌شد و…

دادگاه بلژیک؛ اصالت یک پایداری، حقانیت یک روشنگری #ShutDownIranTerrorEmbassies

آنچه روز ۲۷نوامبر / ۷آذر در دادگاه آنتورپ در بلژیک روی داد، یک بدعت حقوقی و سیاسی بود. این اولین بار است که یک تروریست رسمی دولتی در یک دادگاه خارج از کشور خودش محاکمه می‌شود. نفس برگزاری چنین دادگاهی جدای از نتایج و رأی و حکم نهایی، نشان از آن دارد که رژیم آخوندها…

توجه داشته باشیم که...

اوضاع و احوال این روزهای ایران چند ویژگی را با هم دارند؛ از یک‌طرف استاندارد زندگی دارد با شتاب سقوط می‌کند، از طرفی شاهد هوشیاری ملی نسبت به تعیین سرنوشت ایران در قبال اشغالگری آخوندی هستیم. این هوشیاری را در شبکه‌های مجازی بیش‌از‌پیش شاهدیم؛ شبکه‌هایی که وزن و جایگاه و اثرگذاری مهمی در زندگی سیاسی…

من شما را کجا دیده‌ام؟

«از طوفان که درآمدی، دیگر همان آدمی نخواهی بود که به طوفان پا نهادی. معنی طوفان همین است». (هوراکی موراکامی، جامعه‌شناس ژاپنی) *** گذار از گذشته به آینده را می‌توان به عبور یک جامعه از طوفان تحولی اجتماعی تشبیه نمود. آن‌گونه که از پس این عبور، وقتی غبارها می‌نشینند، چهره‌ها را باید دوباره به‌یاد آورد.…

شر و خیر در ایران امروز

سوزان نایمن در کتاب «شر در اندیشهٔ نوین» می‌گوید: «فیلسوفان پیشامدرن دربارهٔ سرشت چیزها، کیهان، انسان و طبیعت می‌اندیشیدند ولی فیلسوفان مدرن، از دکارت و کانت تا دیگران، در توانایی ما برای فهم سرشت چیزها تردیدکردند» . نایمن اضافه می‌کند که: «تردید فیلسوفان در امکان واقعیت نداشتن، یا واقعیت نما بودن پدیده‌ها نبود، بلکه از…

آبانی دیگر در کمین قاتلان آبان

خون است و ماندگار دیرگاهی از انکار خون جان‌باختگان در کشتار نیزارهای ماهشهر با دوشکا و نفربر نگذشته بود که غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان در پاسخ به سؤالی در مورد این کشتار، کل واقعه را جعلی خواند و گفت: «ما اصلاً ماجرای نیزارها نداشتیم»! بیت العنکبوت خامنه‌ای نیز در پاسخ به شکایت یکی از خانواده‌های…

پیام‌های خجسته سه روز گرامی‌داشت قیام آبان ۹۸

در سه روز گذشته که روزهای گرامیداشت نخستین سالگرد قیام آبان ۹۸ بود، شاهد بیشترین حضور ایرانیان برای برگزاری این گرامی‌داشت بودیم. شبکه‌های مجازی و صفحات اینترنتی بسان رودی پر خروش از میلیون‌ها یادداشت، عکس، فیلم، نقد و تحلیل، گفت‌وگو، گزارش، موسیقی، شعر و ارائهٔ رأی و نظر پیرامون قیام آبان ۹۸ بود. در روز…

درنگ در نخستین سالی که هر روزش آبانیم

«ما ۳۶۵روز است که هر روز آبانیم». این عبارت در شبکه‌های اجتماعی بسیار گردیده و با خوانندگانش پیوندها یافته و پیامی را چون رازی عاشقانه بین ایران و ایرانیان ساطع و ترویج نموده است. تضمین استمرار پیام و آرمان قیام آبان۹۸ را همین عبارت کافی‌ست. این عبارت گویای این واقعیت مسلم است که این قیام…

ویژگی‌های قیام همیشه زندهٔ آبان

قیام آبان ۹۸ از شامگاه ۲۴آبان ۹۸ شروع شد و هنوز هم شعله‌ور است. همان آبانی که شعله‌هایش به‌یکباره بیش از ۲۰۰شهر را در ۲۹استان کشور فراگرفت و به فریاد خاموشی‌ناپذیر مردم ایران علیه استبداد مذهبی تبدیل شد. همان آبانی که نه به جناح‌های درون رژیم ربط داشت و نه به قدرت‌ها و دولت‌های جهانی.…

آرمان ستارخان از آبان تا آبان

۲۵آبان تقارن سالگرد قیام آبان۹۸ با سالگرد درگذشت سردار ملی ستارخان، قابل تأمل است. ستارخان در ۲۵آبان ۱۲۹۳با قلبی سرشار از مهر به ایرانی آزاد، با سری پرشور از آرزوی وصال با آزادی و با نگاهی به دوردست‌های تاریخ آینده ایران، درگذشت. امتداد سمت درست تاریخ یک سال پیش در ۲۵آبان۹۸ آنان که به ندای…

امضا بر سوگند شقایق در آبان خونچکان

برای سالگرد شهیدان و بزرگداشت قیام آبان آماده شوید . یاد یاران شهید خود را گرامی بدارید. اسامی را بر دیوارها بنویسید و عکس‌های آنها را در هر کجا که می‌توانید بر ضد خامنه‌ای و جلادانش نصب کنید. ۲۴آبان در تاریخ ایران یک روز ملی و ماندگار و جاودانه است. (پیام مسعود رجوی به جوانان…

قیام آتشین آبان۹۸، قیامی تا پیروزی - قسمت چهارم (آخر)

در قسمتهای پیشین این سلسله مقاله به وقایع قیام شکوهمند آبان پس از افزایش ناگهانی قیمت بنزین در روزها و شهرهای مختلف اشاره شد. هم‌چنین دیدم چگونه ارکان نظام در شهرهای شورشی به لرزه درآمد و انعکاس نقش زنان در سازماندهی قیام در رسانه‌های حکومتی بررسی شد. در آخرین شماره این سلسله نگاهی کوتاه و…

قیام آتشین آبان۹۸، قیامی تا پیروزی - قسمت سوم

در شماره‌های پیشین به اعتراضات سراسری و رخدادهای قیام پس از اعلام سه برابر شدن قیمت بنزین پرداخته شد. اعتراضاتی که ظرف ۴۸ساعت در بیش از ۲۰۰شهر گسترش یافت. هم‌چنین به ویژگی‌های قیام، مواضع بین‌المللی و به گاهشمار قیام در شهرهای بپاخاسته تا ۲۸آبان اشاره شد. اعتراضات سراسری - ۲۸آبان۹۸ سه‌شنبه ۲۸آبان۹۸ قیام برای پنجمین…

مادران مقاومت؛ اندوهتان مباد، اندوهتان مباد

نام دیگر عشق مادر در همهٔ فرهنگ‌ها نام دیگر عشق است. فرشتهٔ ایثار است و مهربانی. مجسمهٔ فداکاری است. تندیس محبت است. دستانش گهوارهٔ بخشیدن است. لالایی‌اش در گوش کودک زیباترین ترنم هستی است. هر گاه این واژهٔ مقدس در گوشمان طنین می‌اندازد، مرادف با آن، از خود گذشتگی ما را در عطری مشام‌نواز غرقه…

از آبان تا آبان از کجا تا به کجا آمده‌ایم؟

«ماندن هنر است؛ کمی بیشتر ماندن هنر است فضیلت است. تمرین کن راه رفتن روی بند و بلا را کمتر لغزیدن را کمتر افتادن را بیشتر ماندن را». تصویرهای نهفته در این چند سطر، علاوه بر توصیف تلاطم‌های انسان ماندن و تمرین در برابر رنجباریِ زیستن، تجسم عینیِ «ماندن» در پایداری برای آزادی و برابری…

همّتِ خویش در این عرصه عیان می سازیم! – جمشید پیمان

ـــ در نظر من بایدن و ترامپ برادرند و مادر آنها "ایالات متحده‌ٔ آمریکا". ـــ در نظر من فرق است میان بهره بردن از فرصتها با دلخوش کردن به امیدهایی که اغلب واهی‌اند! ـــ مقاومت ایران از فرصت برآمده از شیوه‌ٔ ترامپ در مقابل حاکمیت آخوندی، برای خواستهای خودش که تعمیق و گسترش مبارزه علیه…

قیام آتشین آبان۹۸، قیامی تا پیروزی - قسمت دوم

در شماره اول «قیام آتشین آبان۹۸» دیدیم که قیام شکوهمند آبان۹۸ در حالی شکل گرفت که مردمی که بر اثر شدت فقر و گرانی، کاسهٔ صبرشان لبریز شده و دنبال فرصت و جرقه‌یی برای شورش علیه غارتگران بودند، در پاسخ به افزایش ناگهانی قیمت بنزین در آبان ۹۸ به اعتراض برخاستند و ضربات جبران‌ناپذیری به…

قیام آتشین آبان۹۸، قیامی تا پیروزی - قسمت اول

مقدمه یک سال از قیام آتشین و برق‌آسای مردم ایران در آبان۹۸ گذشت. قیامی که خلق ستم‌دیده و محروم در اعتراض به رژیم فاسد و غارتگر آخوندی، در بیش از ۲۰۰شهر و ۸۰۰نقطه از میهن در بند، حاکمیت پلید آخوندهای جنایتکار را به چالش سرنگونی کشاند. «آبان ۹۸» قدرت و خشم فروخفته چند دهه مردم…

شرحی کوتاه بر یک پیوند ۴۵ساله و جیغ بنفش لشگر زاغ و زغن! – حمیدرضا طاهرزاده

ای مرغ سحر چون این شب تار بگذاشت ز سر سیاهکاری وز نفخهٔ روحبخش اسحار رفت از سر خفتگان خماری یادآر ز شمع مرده یادآر «علی اکبردهخدا» یاد یاران رفته همیشه دردناک است. سوز دل است و داغی لاعلاج. شخصاً ترجیح می‌دهم که از این قبیل یادها بگذرم. اما وقتی این یادها با مسئولیتی روشنگر…

تاکتیک «آی دزد، آی دزد» و عربده‌های نفوذی تمام‌سوز وزارت اطلاعات – حمید اسدیان

بعد از مرگ دژخیمی به نام «قاضی حداد»، یک نفوذی تمام‌سوز شده به نام ایرج مصداقی ادعا کرده است که مجاهدین «اطلاعات مندرج در مقاله‌ام راجع به قاضی حداد را به سرقت می‌برند و به نام خود منتشر می‌کنند. عکسهای جانیان و اسامی آنان را نیز از نوشته‌های من به سرقت می‌برند و به نام…

«دریغ است ایران که ویران شود»

در «روزگار تلخ‌تر از زهر»، حکومت ننگینی که پیر کفتار جماران بنیان نهاد، هر روز داغی بر داغ‌های پیشین دل ایران و ایرانی نشاند. ابوسعید ابوالخیر این روزگار ایرانیان را ندیده ولی درد و داغ آن را به‌خوبی سروده است: دردا که درین زمانه‌ٔ پر غم و درد غبنا که درین دایره‌ٔ غم پرورد هر…

«عَرّ و تیزِ» «لمپن پاسدار نفوذی آخوندها ایرج مصداقی» - عبدالعلی معصومی

عبدالعلی معصومی: «عَرّ و تیزِ» «لمپن پاسدار نفوذی آخوندها ایرج مصداقی» درباره دکتر منوچهر هزارخانی، وجدان تابناک فرهنگ و ادب ایران وزارت اطلاعات این بار از طریق «نفوذی تشنه به خونِ» مجاهدین، دکتر هزارخانی را هم به باد حمله گرفت. دکتر منوچهر هزارخانی ایرج مصداقی، در مصاحبۀ با تلویزیون پاسدارنشان اینترنتی «میهن تی وی» در…

قیام آبان، همواره در کمین

بیهوده خواهد بود یا بهتر است بگوییم تحریف تاریخ خواهد بود اگر قیام آبان ۹۸ را یک مقطع یا لحظهٔ گذار و اتفاق رخ داده و تمام شده محسوب کنیم. این سخن به همان اندازه غیرعلمی است که تصور کنیم زمین به گرد خورشید نمی‌چرخد یا ذرات سماوی در فضا ثابت هستند. به عبارت گویاتر…

یک شاخه‌ گل برای کوروش

۷ آبان روز گرامی‌داشت کوروش بزرگ است. گرامی داشتن نامی و روشی از حکومت‌مداری برای نگاهبانی از حقوق بشر. کوروش بنیانگذار مبانی حقوق‌بشر در ایران و بخش وسیعی از جهان بود. اصول سیاست‌مداری و مملکت‌داری و حتی قوانین جنگی که کوروش منادی و مجری آن بود، تمام قوانین مرسوم اعصار کهن ماقبل تاریخ را نفی…

پیمانِ خدایگان‌زاده و امیدِ برباد رفته‌ٔ کارگزار وزارت - حسین پویا

چقدر دلسردکننده بود این پیمان جدید "خدایگان" زاده؛ رضا پهلوی. دل آدم می‌سوزد برای کسانی نظیر اسماعیل فیلسوف و مصداقیِ کارگزارِ نابغه که بارها اعلام کرده‌اند که پسر شاه سابق بهترین گزینه برای رهبری اپوزیسیون و جلوداری مبارزه علیه نظام آخوندی است و حالا با این "پیمان"، پنداری امیدشان بر باد رفته است. این"پیمان"جدید چنان…

استیصال یک مزدور نفوذی - از نصرالله مرندی

من و دیگر زندانیان هوادار بازمانده از قتل‌عام مجاهدین در سال ۱۳۶۷ یکی پس از دیگری در مراجع قانونی درباره جنایات دژخیم حمید نوری شهادت داده و می‌دهیم. مزدور نفوذی ایرج مصداقی مطلقاً در تمدید حکم بازداشت دژخیم حمید نوری نقشی ندارد و آنچه می‌گوید دروغ است مزدور مصداقی مانند همه بازجویان و شکنجه‌گران وقتی…

هر ایرانی به ۳۰خرداد می‌رسد

«من به تنگ آمده‌ام از همه‌چیز من دچار خفقانم بگذارید هواری بزنم». ــ (از شعر «خفقان» سروده فریدون مشیری با صدای محمدرضا شجریان) حکایت ایران ما چنین است. برگردید وقایع سیاسی و اجتماعی‌اش را از سال‌های ۵۸ و ۵۹ به بعد بشنوید، بخوانید، بنگرید و به خط سیر تکاملی آنها فکر کنید. همهٔ واقعیتها و…

«تفنگم را بده تا ره بجویم»

فرهنگی که در برابر ارتجاع سر خم نکرد پرواز اسطورهٔ آواز ایران، به دیار جاودانگی، فرصتی برای برون‌ریزی بغض‌های متکاثف و خشم‌های فرو خوردهٔ میلیون‌ها ایرانی بود که در صدا و شخصیت شجریان، فرهنگی را جستجو می‌کردند که به‌دنبال ایلغار و اشغال آخوندها، در ایران به حاشیه رانده شده و سرکوب شده بود. فرهنگی که…

چگونه شجریان محبوب مردم شد؟

مشت می‌کوبم بر در پنجه می سایم بر پنجره‌ها من دچار خفقانم، خفقان! من به تنگ آمده‌ام از همه چیز، بگذارید هواری بزنم! من با شما هستم! این درها را باز کنید! در همین تصنیف هزار حرف است که شجریان در آوازش، فریاد می‌کند. حرف‌هایی که در نظام سانسور و اختناق از مردم دریغ شده‌اند.…

دشوار زندگی،‌ بی‌رزم مشترک، آسان نمی‌شود

«از لحظه نشر خبر درگذشت استاد محمدرضا شجریان یکی از آشکارترین موضوعاتی که دست‌کم در شبکه‌های اجتماعی مشاهده می‌شد، ناتوانی بسیاری از هواداران ایشان در برگزاری سوگ جمعی بود... سوگواری عمومی هم وقتی درست انجام نشود مردم حس می‌کنند به شکل درستی به آن پرداخته نشده و شأن آن فرد درست نگه داشته نشده و…

«مارکسیست» از نوع بسیجی! - مسعود فرشچی

کسی که حقیقت را نمی‌داند بی‌شعور است. اما آن‌که حقیقت را می‌داند و انکار می‌کند تبهکار است (برتولت برشت) مقدمه همسویی آشکار چپ‌نماهای به‌اصطلاح مارکسیست با سپاه پاسداران علیه مجاهدین تماشایی است. البته روشن است که همان قدر با مارکسیسم انقلابی فاصله دارند که آخوندهای خمینی‌صفت با اسلام انقلابی. اما به‌نظر می‌رسد بعد از کهکشان…

مسابقه دروغ و وقاحت با آخوندها درباره شهیدان مجاهد خلق - لیدا نسب‌زاده

من مجاهد خلق لیدا نسب‌زاده در اشرف۳ از نزدیک با واحد تحقیق شهیدان و زندانیان سیاسی ‌کار می‌کنم. از شروع انقلاب ضدسلطنتی در دانشگاه تبریز به مجاهدین پیوستم و از همان زمان از آنچه بر سر مجاهدین و مردم ایران آمده و هم‌چنین با انواع و اقسام گروهها و مدعیان سیاسی آشنا هستم. آنچه مرا…

به یاد مجاهدقهرمان و «سر موضع» حیدر یگانه‌دوست - محمد تهرانچی

یک گواهی تکان‌دهنده از مجاهد خلق محمد تهرانچی هم‌بند حیدر در شکنجه‌گاه اوین یکی از آنها در حضور خود من به حیدر گفت تو با این کارهایت سر خودت را بر باد می‌دهی. حیدر در پاسخ گفت اگر به این می‌گویی بر باد دادن سر، بله من آماده‌ام سرم بر باد برود ولی آرمانم ماندگار…

امضا بر سوگند شقایق در آبان خونچکان

برای سالگرد شهیدان و بزرگداشت قیام آبان آماده شوید . یاد یاران شهید خود را گرامی بدارید. اسامی را بر دیوارها بنویسید و عکس‌های آنها را در هر کجا که می‌توانید بر ضد خامنه‌ای و جلادانش نصب کنید. ۲۴آبان در تاریخ ایران یک روز ملی و ماندگار و جاودانه است. (پیام مسعود رجوی به جوانان…

با مجاهدین در وادی یک‌سویه عشق

آیا بر روی مرزبندیهای آرمانی و سیاسی خود استوارید و مرز سرخ دارید؟ اگر مجاهد خلق هستید، آمده‌اید چیزی بدهید، یا چیزی بگیرید، و یا آمده‌اید که بده و بستان مرضی‌الطرفین انجام بدهید؟! اگر مجاهد و شیفته آزادی مردمتان هستید، راست بگوئید، آیا بها ـ تمامی بها ـ را می‌پردازید یا می‌خواهید چند صباحی «خوش‌نشین»…

شکست برچسب تروریستی؛ تحقق یک امر ناممکن و چشم‌انداز تغییر

تحقق یک امر ناممکن ۶سال از خروج نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست برچسب تروریستی وزارت‌خارجه آمریکا می‌گذرد. پیش از آن نیز در زمستان سال ۱۳۸۵ تحولی مشابه همین در خروج از لیست دولت انگلستان روی داد. این ۲تحول ـ به‌خصوص خروج از لیست وزارت‌خارجه آمریکا ـ بسا ناممکن می‌نمود. این ناممکن بودن هم…

نسل‌های جدید ایران و اراده‌های برانداز

ایران به‌عنوان کشور بزرگ خاورمیانه، با داشتن پیشینه‌یی متمدن در خانوادهٔ جهانی، همواره از یک فرهنگ پویا و سرشار برخوردار بوده است. این فرهنگ و تمدن آن‌چنان غنی است که هنوز وقتی نام ایران برده می‌شود، جامعهٔ مدنی، همزیستی مسالمت‌آمیز اقوام، نژادها و تنوعات قومی و نیز حقوق‌بشر و بردباری مذهبی و دوران درخشان فرمانروایی…

۵مهر؛ قدرشناسی از حماسه‌ها و فرهنگ‌ها

برگی از شناسنامهٔ شناخت ملت‌ها ارزش‌های حیات تاریخیِ یک ملت را با چه معیارها و شاخصهایی می‌سنجند؟ تاریخ نیاکان و حافظهٔ معاصر ما بر روی چه عناصری انگشت تأکید می‌نهند؟ دریچهٔ شناخت ملتها و اقوام پراکنده بر این عرصهٔ خاکی و آبی با کدام ارزش‌ها و عناصر گشوده می‌شود؟ جهان ما سرشار از آفریده‌های بشری…

۵مهر، کاشت بذر قیام و شورش

از اولین روز تابستان۶۰ به بعد، فضای تهران و شهرهای میهن آکنده از بوی خون و باروت بود. مردم هر روز صبح با شنیدن خبر دهها و گاه صدها اعدام و تیرباران از رادیو و تلویزیون و با خواندن تیتر هولناک روزنامه‌ها مبنی بر تیربارانهای دسته‌جمعی جوانان، در بهت و حیرت از این همه شقاوت؛…

شهر در خیمه‌های آبی ـ کبود دود زیباست

زبان من از توصیف صحنه‌های سراسر شور و ایمان و سراسر پاکباختگی و فدا در آن ایام قاصر است. چیزهایی را که در این باره خوانده و شنیده‌ام، نه می‌توانم بگویم و نه می‌توانم بنویسم. از من بر نمی‌آید. کار شعراست، کار استادان نقاشی و موسیقی است. کار معلمان سخنوری و کتابت است. فقط می‌گویم…

سرنوشت ایران و ایرانی را چه کسی می‌نویسد؟

نگاهی به فراخوان مریم رجوی به جامعهٔ ملل، در کنفرانس «سیاست در قبال ایران: ماشه و تحریم و ضرورت حسابرسی از رژیم» مقاومتی خالق راه‌حل‌ها و ابتکارها مقاومت ایران در شرایطی که کرونا، امکان گردهمایی حضوری و برگزاری کنفرانس‌ها، کنوانسیون‌ها، گردهمایی و اجتماعات بزرگ را از دولتها و جریانهای سیاسی گرفته است، در یک ابتکار…

به یاد شورشگران سرفراز آبان۹۸

فروغ لاله‌ٔ گلشن به سیمای تو می‌زیبد قبای پیشواز گُل به بالای تو می‌زیبد سازمان مجاهدین خلق ایران در ۲۵شهریور ۱۳۹۹ اسامی ۵۶تن دیگر از شهیدان قیام سراسری مردم ایران در آبان ماه ۱۳۹۸ را منتشر کرد. ۲۰تن از آنان شهیدان سرفراز از ماهشهر بودند که عموماً در نیزارهای این شهر به‌دست دژخیمان خامنه‌ای به‌شهادت…

این استعاره نیست؛ باور کن دیوارها سخن می‌گویند

«نمی‌دانستم در نهفت سیم‌های خاردار پرنده‌گانی دلتنگ بیداری زمان را انتظار می‌کشند! امان از بال‌های خاردار کز رؤیازارهای پرواز برخیزند...!» در چند روز گذشته که خبر اعدام نوید افکاری، فراخوان به بیداری و موج حمایت اجتماعی از «نه به جمهوری اعدام» داده است، دیوارها در شهرهای ایران بدل به رسانه‌های فراگیر شده‌اند. دیوارها در ایران،…

دو دست جوانت ـ با شاخه‌های زمزمه‌گر ـ گل می‌دهد

شهر در تو سوخت باغ در تو سوخت اما دو دست جوانت بشارت فردا، هر سال سبز می‌شود و با شاخه‌های زمزمه‌گر در تمام خاک گل می‌دهد گلی به سرخی خون... (خسرو گلسرخی) پنجشنبه ۲۷شهریورماه ۹۹، خانواده و دوستان قهرمانی ملی قیام، نوید افکاری بر سر مزار او حاضر شدند. مادر و خانواده وی اقدام…

می‌نخسبد خون من در رگ مجنون من

«آن که کشتستم پی مادون من می‌نداند که نخسبد خون من بر من است امروز و فردا بر وی است خون چون من کس، چنین ضایع کی است؟» (مثنوی معنوی، دفتر اول، بخش ۹) *** چالشهای خوشه‌یی اگر «چالش افکار عمومی» را به آتشی تشبیه کنیم که در قیام سال۸۸ کبریت ‌زده شد، لهیب این…

یاران روزهای سخت و محاصره و ضربات و موشکها

برنامه‌ٔ مدون و مشخص؛ اهداف مرحله‌ای؛ پاسخ و راه‌حل برای مشکلات اصلی روز جامعه؛ استراتژی برای رسیدن به اهداف و برنامه‌ٔ تعیین شده؛ کارنامه‌ٔ مؤثر و موثق؛ همه‌ٔ این موارد از ضروریات بی‌جایگزین تشخیص یک اپوزیسیون معتبر و تاثیرگذار است. اما مجموع همه‌ٔ آنها با همدیگر، یک نقص عمده دارند که بدون وجود آن، هیچ…

تشخیص اپوزیسیون واقعی از پزیسیونهای آخوند‌ساخته

راستی کدام فرد یا جریان سیاسی خواهان تغییر و سرنگونی این رژیم را می‌توان یافت که در عین‌حال دشمن و تضاد اصلی‌اش مجاهدین و مقاومت ایران باشد که ۹۰درصد کل شهیدان مسیر سرنگونی و آرمان آزادی را در این ۴۰سال تقدیم کرده است. این غیرعلمی، غیرمنطقی و محال و ناممکن است که کسی خواهان تغییر…

نوید افکاری «آب نرمی که سنگ سخت را بساید»

ــ «در این سال‌ها که کشتی گرفتم، هیچ‌وقت با حریفی ناجوانمرد روبه‌رو نشده بودم. اما دو سال است که من و خانواده‌ام داریم با ناجوانمردترین حریف تاریخ بشریت ــ یعنی بی‌عدالتی ــ دست و پنجه نرم می‌کنیم» (نوید افکاری). ــ «برای طناب دارشان دنبال یک گردن می‌گردند» (نوید افکاری). ــ «این پرونده هیچ مبنایی ندارد»…
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12

«بولدوزری که همهٔ ساختمان نظام را» فرو خواهد ریخت

آخوند روحانی روز چهارشنبه ۶اسفند در جلسهٔ هیأت دولت، مجلس ارتجاع را شلاق‌کش کرد و پاسخ…

سیستان و بلوچستان؛ خون نان

امان از تمامیت‌خواهی! آسیب‌شناسیِ ناهنجاریهای قومی، زبانی و ملیتی در ایران، همواره قدرت مرکزی و دولتی…

سوخت‌بری به چه دلیل و کشتار سوخت‌بران چرا؟

روز ۴ اسفند۹۹ نیروهای سرکوبگر سپاه پاسداران و نیروهای مرزی در پاسگاه شمسر در منطقه صفر…

تن‌شان دارد می‌لرزد!

روز ۲۳بهمن‌ماه سال۹۹، یعنی کمتر از یک ماه پس از روی کار آمدن دولت جدید در…

سراوان، خیزشی شعله‌گستر در تداوم قیام آبان

نان به قیمت جان! «سوخت‌بر» از واژگانی است که مانند «کول‌بر» از برکت سر آخوندها وارد…

خیزش سراوان!

چه گویم از ستم رفته بر بلوچستان دیار مردم مظلوم و خاک محرومان ز بیکرانهٔ دریا…

وضعیت خطرناک! از هر دو سو - مروری بر رسانه ها

روزنامه‌های حکومتی در روز ششم اسفند بحرانهای مختلف نظام را در تیترهای صفحات اول خود انعکاس…

آتشفشان سراوان؛ آیینهٔ سراسر ایران

از روز دوشنبه ۴اسفند سراوان بلوچستان شعله‌ور و در خیزش است. ماجرا هنگامی آغاز شد که…

روی تابلو «شرایط عینی» انقلاب در ایران چه می‌خوانیم؟

یک‌جا سوخت‌بران امروزند که جان بر سر نان می‌گذارند و جان شهر از جور نظم ولایی…

بحران بین مردم و حاکمیت

روز یکشنبه ۳ اسفند۹۹بازنشستگان در ۲۰شهر کشور از جمله تهران، تبریز، مشهد، کرمانشاه، اصفهان، اراک، اهواز،…

نرمش ذلیلانه با تابلوی «مذاکره ممنوع»!

اکنون بیش‌از‌پیش مشخص است که طاقچه بالا گذاشتنهای خامنه‌ای در مورد غنی‌سازی ۶۰درصدی اورانیوم یا نیامدن…

عقب‌نشینی ذلت‌بار؛ شکاف عمیق

روز یکشنبه ۳اسفند در پایان سفر مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تهران، رافائل گروسی از…

«نه اصول‌گرا، نه اصلاح‌طلب»؛ سرآمد مستی در مرداب خودکامگی

میراث‌های عواقب حاکمیت ولایت فقیه مثل قارچ‌هایی سمی، پی‌درپی از شش جهت نظام می‌رویند و می‌بارند.…

عمامه‌پرانی سردمداران نظام در بن‌بست برجام

معنای توافق فنی و موقت با آژانس دو روز مانده به سرآمد تاریخ لغو پروتکل الحاقی…

سی سخت زلزله‌زده و باستی‌هیلزهای نظام

چهارشنبه شب ۲۹بهمن۹۹ زلزله‌ای به قدرت ۵.۶ دهم ریشتر، شهر سی‌سخت در استان کهگیلویه و بویراحمد…

کشیدن گوش مجلس تا بدانند تفاهم‌نامه با آژانس از کجا آمده - مروری بر رسانه‌ها

روزنامه‌های حکومتی در روز ۵اسفند نمایشگاه بن‌بست شخص ولی‌فقیه است. روزنامه‌های باند ولی‌فقیه، با حمله به…

جبههٔ قیام

از صبح روز یکشنبه سوم اسفند، تجمع اعتراضی سراسری بازنشستگان محروم و استثمار شده در بیش…

اینفوگرافی ایران؛ سفره اشغالگر

سر برآوردن اتحاد چالشها بند آمدن نفس اقتصاد در ایران و اثرگذاری مستقیم آن بر سیاست،…

درنوردیدن مرزهای شقاوت در حکومت اعدام

بی‌گمان با شنیدن خبر اعدام جسد سکته کردهٔ یکی از زنان میهنمان به نام زهرا اسماعیلی،…

خامنه‌ای؛ امیدهای بربادرفته

خامنه‌ای و نظام متزلزل ولایتش ماه‌ها بود که نفس‌هایشان را به امید واهی بازگشت به روزگار…

عید، سفره‌های خالی و لبریز شدن کاسه صبر کارگران

عید در راه است؛ اما حاکمیت آخوندی عید را برای مردم خصوصاً کارگران و اقشار فقیر…

ادارهٔ مملکت…

آخوند روحانی صبح ۳۰بهمن مدعی شد «ما کشور را بدون نفت اداره کردیم، بودجه را بدون…

امتیازهای پوچ برای جام‌زهر موشکی و منطقه - مروری بر رسانه ها

سفر گروسی به تهران و پیامدهای آن، نگرانی از مواضع رئیس‌جمهور آمریکا در قبال رژیم، و…

اصول‌گرا و اصلاح‌طلب، دو بال مافیای رانت‌خوار نظام

«بالهای کشور»! سالها استبداد دینی تبلیغ می‌کرد که وجود باندهای تشکیل دهندهٔ قدرت در نظام آخوندی،…

«آب‌نبات وسوسه»انگیز!

پس از تغییر دولت در آمریکا، بالا تا پایین نظام آخوندی ذوق‌زده و دستپاچه شدند. مقامات…

«گره به‌شدت کور برجام» در مسیر «کورتر» شدن

موضع‌گیریهای مقامات جدید آمریکا در مقابل رژیم و تأکید آنها بر خواستهایی فراتر از برجام و…

مذاکره با آمریکا جام‌زهر یا جرعهٔ حیات؟ - مروری بر رسانه‌ها

روزنامه‌های حکومتی در روز سوم اسفند علاوه بر بحرانهای خارجی نظام برجسته‌ترین تیترهایشان را به دعوای…

معنی افزایش اعدامها

رژیم ضدبشری ولایت فقیه روز چهارشنبه ۲۹بهمن، در یک اعدام جمعی ۷زندانی را در زندان گوهردشت…

انتخاب «کف خیابان» و گزینهٔ براندازی

بازنشستگان و انتخاب شورش کلید خوردن اعتراضات کارگران بازنشستهٔ تأمین اجتماعی و نیز سایر بازنشستگان کشوری…

رمزگشایی تجویز خامنه‌ای برای نمایش۱۴۰۰

سخنان خامنه‌ای پیرامون نمایش انتخابات ۱۴۰۰ برخلاف عباراتی که تلاش کرد در آنها فضای وحدت میان…

شورش‌ها، نشانگر عمق وضعیت ناگوار - مروری بر رسانه‌ها

در روزنامه‌های حکومتی دوم اسفند عمدهٔ مطالب روی مواضع رئیس‌جمهور آمریکا در مورد رژیم متمرکز شده‌اند.…

«ادارهٔ کشور» به سبک مافیای آخوندی

آخوند روحانی صبح ۳۰بهمن مدعی شد «ما کشور را بدون نفت اداره کردیم، بودجه را بدون…

افزایش فاجعه خودکشی در میان نوجوانان

خودکشی به‌خصوص در میان کودکان و نوجوانان و زنان میهنمان متأسفانه به خبری جاری در ایران…

ایران‌نگری با قدری شرم، قدری تفکر، قدری تعهد

نگاهی به ایران ایران ما گرفتار تنگناها و کج‌تابی‌های بسیار شده است. الیگارشی تمامیت‌خواه سیاسی و…

خامنه‌ای و بحران انقباض و تک‌پایگی

خامنه‌ای مدتهاست که طرح تک پایه کردن قدرت را در ذهن دارد و برای آن خیز…

تمام بحث من

تمام بحث من امشب، همین شب است، ای شب تمام بحث من ای تب، همین تب…

ما 395 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

Copyright © سایت بسوی پیروزی - صفحه مقالات 2021 All rights reserved. Custom Design by https://www.besoyepirozi.com
مقالات منتخب